وقتی بحران میانسالی به افسردگی تبدیل شد، چه باید بکنید؟
بحران میانسالی چیست؟ لطیفه و کلیشههای زیادی در این مورد وجود دارد: میگویند بحران میانسالی همان زمانی است که فرد کارهای غیرمنتظره و نشدنی انجام میدهد مثل استعفای غیرمنتظره از کارش، خریدن یک ماشین قرمز اسپرت، یا ترک همسر.
سالیان سال است که بحران میانسالی این تصاویر را در ذهن تداعی میکند. اما این روزها، بحران میانسالی، تحول میانسالی نام گرفته است و دیگر آنقدرها هم بد به نظر نمیرسد.
متخصصین سلامت روان اعتقاد دارند که واژه بحران برای این منظور نمیگنجد چون بااینکه این وضعیت میتواند همراه با افسردگی جدی باشد اما میتواند رشد شگرفی هم به دنبال داشته باشد. بهترین کاری که فرد میتواند انجام دهد این است که بفهمد چه زمان این تحول میخواهد تبدیل به افسردگی شود تا بتواند از متخصصین کمک بگیرد.
تعریف بحران میانسالی
دکتر دان جونز، مدیر مرکز خدمانی روانشناسی و مشاوره در دانشگاه آپالچیان میگوید واژه بحران میانسالی که اولین بار در دهه هشتاد مورد استفاده قرار گرفت، توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد. او کارهای تحقیقاتی زیادی بر روی رشد و تحولات افراد بزرگسال و میانسال انجام داده است.
او درمورد واژه بحران میانسالی میگوید، "این موضوع هیچوقت یک دسته بندی تشخیصی رسمی نبوده است". او اعتقاد دارد سنی که بحران میانسالی ممکن است در آن اتفاق بیفتد، در افراد مختلف متفاوت است. اینکه چه زمان بحران میانسالی اتفاق میافتد به این بستگی دارد که از چه اشخاصی کمک بگیرید یا چه زمان انتظار داشته باشید که در شما بماند.
او اعتقاد دارد بحران میانسالی از سن 37 سالگی تا 50 و بالاتر ممکن است اتفاق بیفتد.
دکتر جونز میگوید، این بحران یا تحول معمولاً در زمان اتفاقات مهم زندگی مثل تمام شدن دانشگاه فرزند کوچکتان یا تولد 40 یا 50 سالگی که نشان میدهد وارد یک دهه دیگر از عمرتان شدهاید اتفاق میافتد.
او ادامه میدهد، "مرگ والدین نیز میتواند یکی از این اتفاقات میانسالی باشد."
بحران میانسالی: زنان در مقابل مردان
دکتر جونز اعتقاد دارد مردها و زنها به یک اندازه در معرض تجربه بحران میانسالی هستند. اما در دو جنس این بحران متفاوت خواهد بود.
او میگوید، "در این زمان مردها معمولاً یک ماشین اسپرت قرمز میخرند." البته همیشه اینطور نیست اما دکتر جونز اعتقاد دارد مردها خیلی بیشتر از خانم ها مصر هستند چیزی را به اثبات برسانند.
او میگوید، مردها ارزش خود را با عملکرد کاری خود میسنجند. مثلاً دوست دارند موفق به نظر برسند، گرچه دستاوردهایشان آنطور که انتظار داشتهاند نبوده باشد.
به اعتقاد دکتر جونز، خانمها این اعتبار را در روابطشان جستجو میکنند حتی اگر تمام عمر خود کار بیرون از منزل هم داشته باشند. خانمها عملکرد خود را معمولاً بعنوان یک همسر، مادر یا هر دو ارزیابی میکنند.
بحران میانسالی، یک مرحله طبیعی زندگی
به تحول میانسالی بعنوان یک مرحله طبیعی از زندگی نگاه میشود. دانیل لوینسون، روانشناس دانشگاه ییل در تئوری بسیار عالی خود درمورد رشد بزرگسالان عنوان میکند همه افراد بزرگسال مراحلی را پشت سر میگذارند. او در تئوری خود ساختار زندگی را ترسیم میکند که الگوی زیرساخت زندگی افراد در هر سن و زمان را نشان میدهد.
برای خیلیها ساختار زندگی شامل خانواده و کار میشود اما میتواند مذهب، وضعیت اقتصادی و از این قبیل مسائل را هم در خود داشته باشد. براساس تئوری دکتر لوینسون، تحول میانسالی یک تحول طبیعی دیگر برای وارد شدن به یک مرحله دیگر از زندگی است.
براساس اعتقادات دکتر جونز، افراد در میانسالی معمولاً اولویتها و اهداف خود را دوباره ارزیابی میکنند. خانمها که احساس میکنند دیگر فرزندانشان را بزرگ کردهاند، شاید احساس کنند که دلشان میخواهد به ادامه تحصیل بپردازند، گرچه در این مدت کار میکردهاند اما به نظرشان میرسد که دیگر زمانی رسیده که میتوانند هر کاری که دوست دارند انجام دهند.
او میگوید، "آنها دوست دارند رویاها و آرزوهایشان را دنبال کنند. رویاهایی که به خاطر مسئولیتهای خانواده فراموش کرده بودند."
"مردها به قسمت زنانه خود نزدیکتر میشوند و این یعنی ممکن است به سمت هنر یا آشپزی روی بیاورند و دوست داشته باشند به مراقبت از بچهها یا نوههایشان بپردازند."
دکتر جونز اعتقاد دارد در این دوران زنها بااینکه برای روابطشان ارزش بسیار زیادی قائل هستند اما خودخواهتر میشوند. دلیلش این است که فکر میکنند دیگر وظیفه خود را انجام دادهاند و دیگر مراقبت و نگهداری از نوه ها وظیفه آنها نیست.
بحران میانسالی: راهی به سمت افسردگی یا رشد؟
دکتر جوان شرمان، روانشناس و روانکار خانواده در لاتکستر اعتقاد دارد تحول میانسالی میتواند برای برخی روشنگر اما برای برخی دیگر دورانی بسیار سخت باشد.
اینکه تحول میانسالی به یک افسردگی جدی تبدیل میشود یا فرصتی برای رشد برای فرد فراهم میکند به عوامل مختلفی بستگی دارد، مثل حمایت همسر و سایر عزیزان.
دکتر شرمان زنی را به یاد میآورد که برای مشاوره نزد او آمده بود. او در اواخر دهه چهل خود و همسر مردی با همان سن و سال بوده که به خاطر وضعیت کاریش در طول زندگی زناشویی آنها مدام در سفر بوده است. این مسئله باعث میشده است که تمام مسئولیت خانه و بزرگ کردن بچهها بر گردن وی باشد.
او پرستار بوده اما در عین حال تمام وقت زنی خانهدار هم بوده است. وقتی فرزندان بزرگ شده و به دانشگاه رفتند با خودش فکر کرده که حالا چه باید بکند و بعد احساس کرده که همه هویت خود را گم کرده است.
دفعه بعد که دکتر شرمان آن زن را برای مشاوره ملاقات کرده است، یک طرز تفکر دیگر پیش روی او قرار داده است: "تو هویت خودت را از دست ندادهای، الان این فرصت را داری که یک هویت تازه برای خودت خلق کنی."
بله، نقش او بعنوان مادر تغییر خواهد کرد و به خاطر مسئولیت کمتری که الان دارد—با رفتن بچههایش به دانشگاه—وقت کافی برای خلق یک تصویر و هویت جدید از خودش خواهد داشت. این فکر او را به هیجان آورده بود. هفته بعد، بران انتخاب رشته به یک دانشگاه رفت.
وقتی بحران میانسالی به افسردگی تبدیل میشود
دکتر جونز میگوید همه اینقدر آسان بحران میانسالی را رد نمیکنند.
در میانسالی افراد باید مراقب برخی علائم خاص افسردگی باشند، علائمی مثل:
دکتر آنیتا کلایتون پروفسور دانشگاه ویرجینیا اعتقاد دارد، رفتار یا گفتمان درمانی و همچنین تجویز دروهای ضدافسردگی میتواند به درمان افسردگی بالینی یا حاد کمک کند.
در تحقیقی که محققان دانشگاه استانفورد انجام دادند، دارو، گفتمان درمانی، یا ترکیبی از هر دوی این روشها بر روی 656 فرد مبتلا به افسردگی مزمن امتحان شد. آنها به این نتیجه رسیدند که ترکیب این دو روش درمانی نتیجه ای سریعتر و مساعدتر به دنبال خواهد داشت.
دکر کلایتون اعتقاد دارد درصورت خفیفتر بودن افسردگی فقط یکی از این روشها کافی به نظر میرسد
چگونه ازدواجی موفق داشته باشیم: به شما نشان میدهیم چطور برای خلاص شدن از دام مشکلات زندگی، راه درست را انتخاب کنید.
در راستای تشخیص و برآوردن نیازهایتان، اگر میخواهید پیش مشاور خانواده بروید یا یکبار و برای همیشه مشکلات زندگی زناشوییتان را برطرف کنید، کار مهم دیگری هم هست که باید انجام دهید. باید همه راههای خروج را ببندید. منظورم این است که خیلیها که در زندگیشان دچار مشکل و ناراحتی شدهاند، خیلی قبل از اینکه بفهمند چقدر این مشکلات بد و آزار دهنده است، تصمیم میگیرند. آنها انتخاب میکنند که نیازهایشان را خارج از آن زندگی زناشویی برآورده کنند.
کاری که باید بکنید این است که مسئولیت نیازهایتان را بپذیرید. بله، یاد بگیرید که چطور بهطرز موثر و سالمی نیازهایتان را برآورده کنید. اما برای این منظور از همسرتان روی برنگردانده و به کس دیگری روی نیاورید. معنی آن این است: خیلی از کسانی که در ازدواجشان دچار مشکل هستند، تصمیم گرفتند که برای رسیدن به حس آرامش و راحتی به خارج از زندگی زناشوییشان پناه ببرند. به رابطهجنسی ناسالم روی آوردند، با یک همکار دلسوز دردودل کردند، شکایتهایشان را پیش خانوادهشان بردند و ... هر راهی که با وعده برآوردن نیازشان همراه بود را امتحان کردند. حتی شاید خیلی از متخصصین ازدواج و خانواده هم همین راه را پیش روی شما قرار دهند.
اما باید مسئولیت برآورده شدن نیازهایتان را بپذیرید و آن را با گرایش به سمت همسرتان انجام دهید. نگویید، "تورو نمیخوام" یا "به تو نیازی ندارم". برای مراقبت کردن از خودتان، از همسرتان روی برنگردانید. درعوض، برای مراقبت از خود به او روی آورید. نیازهایتان را بشناسید، برای برآوردن آنها مسئولیت قبول کنید و بعد به همسرتان رجوع کنید، وی یک شخصیت تازه از شما خواهد دید و او هم به سمتتان خواهد آمد.
البته نمیگویم که اینکار یک شبه میسر میشود. اما هرچه جلوتر بروید، هر قدمی که به سمت جلو بردارید، به از بین رفتن مشکلات زندگی زناشوییتان نزدیکتر خواهید شد. این قدم را به سمت زندگی برمیدارید که هر دوی شما آرزویش را داشتید: زندگی سراسر عشق، آرامش، و خوشبختی.
بیشتر مردم نمیتوانند راهحلهای پایدار برای مشکلات زندگی زناشویی خود پیدا کنند چون هیچوقت راههای خروج را نمیبندند. آنها تلاش میکنند از منابع بیرونی برای ارضای نیازهایشان استفاده کنند و بعد وقتی همسرشان از دست آنها خسته شد یا دعوایی پیش آمد، شکایت میکنند. همه انسانها یک نیاز ذاتی برای امنیت و ایمنی دارند. وقتی هریک از افراد در یک ازدواج به دنبال راههای بیرونی برای ارضای نیازهای خود باشد، پیامی به ناخودآگاه فرستاده میشود که هشدار میدهد امنیت شما به خطر افتاده است. دعواها بیشتر میشود، استرس دو طرف بالا میرود، احساس ناراحتی بیشتری خواهیم کرد، و همسرمان را بیشتر مقصر میکنیم. داد میزنیم، تهدید میکنیم، شکایت میکنیم و خیلی وقتها هم دست به عمل میزنیم. دلیل آن این است که از درون احساس ترس میکنیم. اجازه بدهید سوالی از شما بپرسم، آیا در بچگی پدر و مادرتان با هم دعوا میکردند؟ آیا داد و بیداد راه میانداختند و هم را تهدید میکردند؟ آیا از هم طلاق گرفتند یا همدیگر را تهدید به طلاق کردهاند؟ اگر پاسخ شما به هرکدام از این سوالات مثبت باشد، میخواهم چند سوال ساده از شما بپرسم. 1)وقتی این اتفاقات میافتاد چند سالتان بود؟ 2)وقتی این اتفاقها میافتاد چه احساسی پیدا میکردید؟ 3)آیا پدر و مادرتان با همفکری و به طریقی که به نفع هر دوی آنها بوده مشکلشان را حل میکردند و همه چیز آرام میشد؟ 4)آیا هیچکدام از والدینتان شما را آرام نمیکرد یا این خودتان بودید که باید از خودتان مراقبت میکردید؟
بهاینخاطر این سوالها را میپرسم چون میخواهم کمکتان کنم گذشتهتان را بعنوان تحربیات کودکی به زمان حال و آنچه مغزتان در حال تجربه است، وصل کنید. این همان احساس تهدید و ناامنی است. میبینید، ذهن ناخودآگاهتان نمیتواند بین گذشته و حالتان تمایز قائل شود. ذهن ناخودآگاهتان تشخیص نمیدهد که دیگر بچه نیستید.
تنها راه کاهش استرس و ترس از دست دادن امنیت و آرامش این است که درهای خروج را ببندید. در غیر اینصورت نخواهید توانست روی مشکلات ازدواجتان برای پیدا کردن راهحل کار کنید. اگر در یک ازدواج احساس امنیت نباشد، هیچ اعتمادی هم نخواهد بود. و اگر اعتماد نباشد، هیچوقت عشق، پذیرش، آرامش و خوشبختی را تجربه نخواهید کرد. اعتماد لازمه زندگی است و برپایه یک حس امنیت غیرقابل تزلزل ساخته میشود.
پینوشت: اگر این مقاله برایتان مفید بود، برای شروع دوباره زندگی تشویقتان کرد یا به طریقی کمک حالتان بود، چیز جدیدی به شما یاد داد یا چیزی را که لازم بود به یادتان آورد، حتماً ما را با نظرات خود در جریان بگذارید. همچنین اگر فکر میکنید این مقاله میتواند به کس دیگری که میشناسید و برایتان عزیز است کمک کند، حتماً آن را برای او هم ایمیل کنید.
در طول بارداری خانمها دوران بسیار طبیعی و در عین حال خاصی را در طول زندگیشان سپری میکنند. در طول این دوره، خیلی مهم است که شما—بعنوان یک پدر—فعال و حامی باشید. این مقاله راههای مختلفی را به شما نشان میدهد که مطمئنتان میکند همسرتان حمایت و پشتیبانی شما را درک کرده است.
درگیر شوید
درگیر کردن خود در بارداری همسرتان امری بسیار مهم و اساسی است. مادر آینده باید حداقل ماهی یکبار برای معاینه نزد دکتر برود. همچنین بد نیست که در کلاسهای ایروبیک مخصوص مادران شرکت کند. حمایت ساده شما با بودن کنارش در طول این زمانها به او نشان خواهد داد که به وی توجه میکنید و تنها نیست. به اینکه چه احساسی دارد، اینکه جنین در چه مرحلهای از رشد است، و اینکه در ماههای آتی چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد توجه نشان دهید. به او کمک کنید برای وسائل مورد نیاز و اتاق کودکتان برنامهریزی کنید. هرچه توجه بیشتری به بچه نشان دهید، بیشتر احساس میکند که مراقبش هستید.
سلامت
ترک عادات بد در شرایط عادی کاری بسیار دشوار است. باردار شدن هم کمکی به آن نمیکند. متاسفانه، این زمانی است که ترک این عادات بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت پیدا میکند. مخصوصاً کشیدن سیگار برای بچه بسیار خطرناک است—حتی اگر هنوز در رحم باشد. تحقیقات نشان میدهد که قرار گرفتن در معرض دود سیگار هم به همان اندازه سیگار کشیدن خود مادر خطرناک است. پس با تشویق او به ترک سیگار و ترک آن توسط خودتان نشان دهید که نگران او هستید.
به او کمک کنید خوب غذا بخورد، به اندازه کافی استراحت کند، و بیش از حد از خودش کار نکشد. کارهای بدیهی مثل نخوردن مشروب یا استفاده نکردن از مواد مخدر هم باید ترغیب شود.
روابط
در طول بارداری بدن زن دستخوش تغییرات زیادی میشود. او میبیند که شکمش چطور هر روز بزرگ و بزرگتر میشود. ممکن است بدنش آب جمع کند. همه اینها درکنار تغییرات هورمونی این معنا را میدهد که او به دنبال این است که بفهمد هنوز برای شما جذابیت دارد. یکی از مهمترین و طبیعیترین راهها این است که رابطه صمیمانه و عاشقانه خود را با او حفظ کنید. البته برای ایمنی بهتر است از یکی از راههای پیشگیری استفاده کنید. با این وجود، حفظ روابط سالم و فعال راهی بسیار ایمن و مفرح برای القاء این حس به همسرتان است که هنوز برایتان جذابیت دارد. جدا از رابطه فیزیکی، برقرار کردن رابطه احساسی، ماساژ دادن شکمش و نوازش کردن او راهی بسیار خوب برای ایجاد احساس راحتی در اوست.
از تصمیماتش حمایت کنید
و آخر اینکه، حمایت از تصمیمات و انتخابهای او در طول دوره بارداری راهی ضروری برای نشان دادن نگرانیتان درمورد اوست. در این دوران انتخابهای زیادی مثل شیردهی خواهد داشت. اگر همسرتان تصمیم بگیرد که شیردهی برایش مناسب است وباید آن کار را انجام دهد، باید از تصمیم او حمایت کنید. برای انتخاب اسم کودکتان با هم تصمیم بگیرید. اگر دوست نداشته باشد جنسیت فرزندتان را قبل از تولد با سونوگرافی بفهمد، در این زمینه هم به تصمیمش احترام بگذارید
شصت نکته شیرین درباره ی ازدواج
درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد.
از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.
1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)
2- مردی که به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )
3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )
4- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )
5- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )
6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )
7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )
8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )
9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)
10-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )
11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )
12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )
13- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )
14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )
15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)
16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )
17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
18- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )
19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )
20- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )
21- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز )
22- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )
23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )
24- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)
25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک )
26- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)
27- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)
28- برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " کر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس )
29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( کریستین )
30- تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )
31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )
32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )
33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)
34- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )
35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )
36- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)
37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک )
38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)
39- مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)
40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)
41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )
42- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)
43- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی )
44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)
45- من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)
46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)
47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )
48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)
49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)
50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )
51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)
52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )
53 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )
54 – دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )
55 – ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )
56 – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )
57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )
58 – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )
60 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر )
ثروتمندان ایران را بهتر بشناسیم
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران(econews.ir)، در "ایران سال 1389 "اما ، موضوع مثل خیلی از مقولات دیگر متفاوت از دنیاست. در اینجا، پولدار بودن همان است که در «به کجا چنین شتابان؟» و «دارا و ندار» نشان داده می شود ؛ اگرچه این سریال محصول ماه های اخیر است، اما فیلمنامه آن در ذهن بسیاری از افراد جامعه ما از خیلی سال ها پیش نقش بسته است. سال هایی که گنج قارون ساخته شده بود.
بر اساس این تفکر است که: «اولا پولدار ها خبیث هستند و هیچ راهی به جز بالا کشیدن حق فقرا نداشتند تا پولدار شوند. ثانیا، پولدارها معمولا امراضی نظیر سرطان خون (خاص مرفهان بی درد) دارند و اگر این را هم نداشته باشند، حتما از حرص پول سکته می کنند. بچه هایشان هم که اگر ایدز نداشته باشند(که این ایدز هم سوغات یک سفری خارجی و بی بندوباری است) حتما معتاد و الکلی هستند.»
با این پاراگراف کوتاه، چه کسی حاضر می شود بگوید من ثروتمندترین ایرانی هستم؟ بهتر آنکه چیزی رو نشود. از طرف دیگر هم، خانواده 8 نفری که نان شب شان به زحمت در می آید، پای تلویزیون ال سی دی قسطی(وارد شده توسط یکی از آن ثروتمندان ایدزی) بنشینند ، وقتی که نوک پاهایشان به خاطر تنگی جا به هم می خورد، 500 تومان تخمه آفتابگردان بشکنند و به عاقبت ثروتمندان بدبخت نگاه کنند و خدا را هزار مرتبه شکر کنند که اگر پولدار نیستند و قسط خرید وسایل منزل و اجاره خانه و شهریه دانشگاه عقب افتاده و پول خرید گوشت ندارند و شیر یارانه ای گیرشان نمی آید و زیر کفششان هزار بار وصله شده، لااقل بچه هایشان ایدز ندارند، دست به قتل نمی زنند، از اعتیاد کمرشان نشکسته و...!
از بحث دور نشویم، به لطف سامانه های مالیاتی و مالی کشورمان ایران، دو دسته ثروتمند وجود دارند. دسته اول که همیشه هم بحث برانگیز بودند، رانتی هستند و زمین خوار و ... اینها را کسی نه می شناسد، نه دیده، نه حساب هایشان معلوم است. لااقل 5 سالی هم هست که اسمشان از نوک زبان، به بیان نرسیده و هنوز مردم منتظر شنیدن نامشان هستند و مدارک ثروت نامشروعشان. در ضمن وقتی نام شان از نوک زبان بزرگان به مقام بیان نرسیده، انتظار زیادی است که از قلم ما بچکد!
پس اجازه بدهید سراغ دسته دوم برویم، همان ها که ثروتمند هستند، اما شناخته شده اند و به خاطر شناخته شده بودنشان، مالیات می دهند. مالیاتی که کوچه های شهرمان را با آن اسفالت می کنند، صدا و سیمای مان را با آن می چرخانند و... برای پیدا کردنشان باید کمی بگردیم.
در فهرست زیر، هرجا که دیدید، نام شرکت یا کارخانه ای آمده است، بدانید که در آن بنگاه اقتصادی، اشخاص زیادی کار می کنند و به واسطه تولید، چرخ اقتصاد خانواده شان می چرخد ؛ پس قابل احترام هستند.
***
1- علاء میرمحمدصادقی: الان 79 سال دارد و متولد اصفهان است. کسی که همه او را بهعنوان پدر گچ و سیمان کشور میشناسند.
اولین صندوق قرضالحسنه انقلابی را 38 سال پیش در مسجد لرزاده تأسیس کرد.
وی بنیانگذار سازمان اقتصاد اسلامی است که روزی قرار بود بانک خصوصی بازاریها باشد اما با تهدید به استعفای 7 عضو کابینه دولت موقت، به محاق تعلیق رفت تا سرانجام در دولت احمدینژاد به بانک قرضالحسنه تبدیل شد.
میرمحمد صادقی رئیس انجمن صنایع و معادن گچ کشور، رئیس خانه معدن کشور، بنیانگذار و رئیس هیات مدیره اتاق های مشترک این و کانادا، ایران و افغانستان، کمیته مشترک ایران و کره، شورای مشترک ایران و بحرین، و ایران و عربستان، اتحادیه تولید کنندگان و صادر کنندگان محصولات معدنی، عضو هیات مدیره شرکت کشتی سازی نوح، شرکت صنایع گچ خوزستان، شرکت صادراتی بنادر جنوب، شرکت پخش سیمان کشور و عضو هیات رئیسه اتاق تهران است.
2- سید حمید حسینی: حضور اشخاصی مثل صفایی فراهانی در مجلس ترحیم پدر وزیر ارشاد برای بسیاری سوال برانگیز بود.
پاسخ سوال را باید در فعالیت های اقتصادی برادر وزیر ارشاد جست، بالاخره برادر وزیر ارشاد با صفایی فراهانی همکار است.
52 ساله است و اهل رفسنجان. رئیس هیات مدیره گروه بین المللی مذاکرات و مدیر عامل شرکت پالایشگاه نفت سروش است.
3- محسن خلیلیعراقی: مدیرعامل شرکت بزرگ بوتان. همین بوتان کافی است تا دامنه فعالیت های او مشخص شود.
رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بوتان است، رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع ایران، رئیس هیات مدیره کنفدراسیون صنعت ایران، دبیر کل کانون عالی کارفرمایان ایران، رئیس هیات مدیره شورای صنایع لوازم خانگی ایران، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارفرمایان توزیع کننده گاز مایع ایران است. عراقی متولد 1308 در تهران است.
4- شاهرخ ظهیری: حتما لااقل یکبار سس های او را تجربه کردید، به او سلطان سس هم می گویند ؛ پیشگام صنایع غذایی در کشور و بنیانگذار کارخانههای مهرام است.
علاوه بر این، ظهیری 80 ساله عنوان های دیگری نظیر: نایب رئیس اتاق های مشترک ایران و روسیه، ایران و استرالیا، ایران و ارمنستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، عضو هیات رئیسه اتاق ایران و کانادا، رئیس کمیسیون کشاورزی در صنایع و بسته بندی اتاق ایران، عضو هیات رئیسه انجمن مدیران، نایب رئیس کنفدراسیون صنایع غذایی ایران را نیز در کارنامه دارد.
سلطان سس ایران ، متولد تهران است.
5- مهدی جاریانی: هربار که حمام بروید یا دست هایتان را بشویید، شاید به یاد جاریانی بیفتید. جاریانی متولد تهران است و 62 سال سن دارد. جاریانی مدیر عاملی شرکت های: پاکسان، انتباه، تولی پرس، پخش عظیم، کالا مصرفی، تولید مواد اولیه داروپخش(تماد) را در کارنامه دارد.
6- علینقی خاموشی: متولد تهران است، اما چه کسی نمیداند که او اصالتا مشهدی است؟
بالاخره دوران زیادی را به صندلی ریاست اتاق های بازرگانی تکیه زده و از سابقه دار هاست.
به کت و شلوار عادیش نگاه کنید و با خودتان فکر کنید که در روزگاری نه چندان دور، هر مردی در شب دامادیش یکی از محصولات آقای مدیر را به تن می کرد.
درست متوجه شدید، خاموشی 71 ساله، این عنوان ها را در کارنامه دارد(به جهت فزونی تعداد شرکت هایی که به واسطه ریاستش در بنیاد در آنها نیز نفوذ داشته است از ذکر بسیاری از آنها در اینجا خودداری شده است): رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری ایران، رئیس هیات مدیره شرکت های: ریسندگی و بافندگی مطهری و پوشاک جامعه، مدیر کل شرکت های: ریسندگی و بافندگی مقدم و تیم، مدیر تولید نساجی ممتاز، عضو شورای عالی پول و اعتبار و رئیس بنیاد مستضعفان.
7- اسداله عسگراولادی: همین یکی –دو هفته قبل، جوابیه معترضانه ای را به یکی از روزنامه های کثیر الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده اند.
عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد. بر اساس روایتی پیر مرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بین المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس(آل اسحاق) اگر اجازه می دهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم!
این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!
از اعضای بنام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. چند هفته قبل هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک ها را نخریده ، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است.
8- فاطمه مقیمی: اهل رشت است. به روسری و مزدای صورتی رنگش نگاه نکنید، راننده کامیون های زیادی آخر برج چشمشان به دست خانم رئیس دوخته شده است.
موسس و مدیر عامل شرکت حمل و نقل بین الملل است و در کارگروه های مرتبط با موضوع حمل و نقل همکاری های زیادی دارد.
داستان زندگیش هم خالی از لطف نیست. مقیمی قرار بوده مترجم یا معلم زبان باشد. ماجرا از جایی شروع شده که مترجم یک شرکت حمل و نقل بین المللی شده است و بعد وقتی صحبت های روسایش را ترجمه می کرده، فکر کرده که چرا خودش مدیر نشود. همین می شود که یک شرکت راه می اندازد و باقی ماجرا!
9- محمد مهدی رئیس زاده: مشهدی 52 ساله انگار برای مدیریت در این دنیا حاضر شده: عضو هیات مدیره و مدیر عامل گروه صنایع سیمان کرمان، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت تسهیلات بازرگانی صنعتی، عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت بازرگانی صنایع ملی ایران، رئیس هیات مدیره شرکت سرمایه گذاری سیمان کرمان، عضو هیات مدیره شرکت سیمان ممتازان، عضو هیات مدیره گروه تولیدی لاستیک بارز، نایب رئیس هیات مدیره شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران و... .
10- احمد امیراحمدی: 71 ساله است، اما خیلی جوان مانده، به گوش های شکسته و پف کرده اش که نگاه کنید ظاهرا رمز جوانیش را دریافتید، کشتی گیر با سابقه ای است. البته کیست که نداند کار و پول خوب هم آدمی را جوان نگه میدارد! کشتیگیر قدیمی با گوشهای شکسته که بهعنوان پدر سرب و روی کشور شناخته میشود اهل تهران است.
علاوه بر سرب و روی، در صنعت شیشه و بلور هم کم فعالیت نکرده است. عناوینی چون: رئیس انجمن صنفی کارفرمایان صنعت شیشه و بلور استان تهران، و شرکت تعاونی تولید کنندگان شیشه و بلور و انجمن تخصصی صنایع همگن شیشه وبلور تهران، نایب رئیس خانه صنعت و معدن تهران و... را هم یدک می کشد.
11- تقی بهرامی نوشهر: فکر نکنید چون شهرتش به نوشهر ختم می شود شمالی ست. دو کلمه که حرف بزنید متوجه لهجه دلنشین اذریش خواهید شد.
متولد 1324 در اردبیل است. اگر سر و کارتان به بازار آهن و ... خورده، احتمالا میخواهید بدانید چه کسی فی این بازار را مشخص می کند. با پدر خوانده فولاد کشور آشنا شوید! مؤسس چندین شرکت بزرگ فولاد و فعال این صنعت است.
وی موسس شرکت های گرو.ه صنعتی نورد نوشهر، ذوب آهن اردبیل و سبلان و سهند، کارخانه قطعه سازی دینام و استارت اردبیل، سیمان خلخال، کاغذ سازی اترک اصفهان، رئیس انجمن فولاد کشور، دبیر کل خانه صنعت و معدن، رئیس هیات مدیره شرکت کشتیرانی لنگر است.
12- محمد صدر هاشمینژاد: از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأتمدیره همان بانک، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس، کسی نمیداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمانسازی و بازرگانی از بزرگان به شمار میرود. صدر هاشمی متولد 1329 در شهر کرمان است.
13- پدرام سلطانی: شخصی که با وجود جوان بودن بهعنوان یکی از بزرگان بخش خصوصی پتروشیمی معروف است.
41 سال سن دارد و متولد زاهدان است. رئیس هیات مدیره گروه شرکت های پرسال، عضو هیات مدیره و دبیر کل اتحادیه صادر کنندگان فرآرده های نفت، گاز و پتروشیمی ایران، موسس، عضو هیات مدیره و مدیر عامل صندوق توسعه صادرات فرآرده های نفتی ایران است.
14- علی شمس اردکانی: مدیرعامل یک شرکت بزرگ خودروسازی و از فعالین بنام صنعت خودروسازی خصوصی در کشور. سوابق اجرای شمس اردکانی کم نیست که بتوان در چند خط تمام آنها را گفت. رئیس مجمع ایران برای فردا، مشاور وزارت نفت، عضو هیات مدیره بانک مسکن در امور بازرگانی و مالی در اردن، رئیس هیات مدیره شرکت های گروه سرمایه گذاری و تبدیل گاز به مایع نارکنگان، رئیس اجرایی هیات مدیره شرکت های آسیای آرام و صنایع خودرو کویر و گروه بین المللی ساروج بوشهر، دبیر کل اتاق بازرگانی ایران، عضو بنیانگذار منطقه آزاد قشم و.... شمس اردکانی متولد 1322 در اصفهان است.
15- عباسعلی قصاعی: از بازماندگان خاندان بزرگ سرمایهدار قصاعی و از بزرگترین فعالان صنعت چینی در کشور است. به سال1326 در نطنز به دنیا آمده و تا امروز نامش را با چینی و بلور در ذهن بازار ثبت کرده است. قصاعی 63 ساله مدیر شرکت های صنایع چینی قصایی، چینی زرین ایران، چینی یاسمن، صنایع بسته بندی زرین بان و رئیس انجمن صنایع چینی ایران است.
16- محسن بهرامی ارض اقدس: از مدیران ارشد حیات نو و مشاور شهردار تهران را در کارنامه اش دارد.
بیشتر سمت های دولتی داشته مثل معاونت وزیر بازرگانی و مشاور وزارت نفت داشته است، اما این باعث نمی شود که ارض اقدس مشهدی چیزی از سایرین کم داشته باشد، چراکه در حال حاضر او مدیرعامل و عضو هیات مدیره ده ها شرکت صنعتی بزرگ است. ارض اقدس 54 ساله است.
17- احمد پورفلاح: از اقتصادی های خوش تیپ «خیر» به شمار می رود. متولد کرج است و حالا 65 ساله شده. مدیرعامل شرکت بزرگ تأسیساتی سکو ایران است علاوه بر این عناوینی چون: قائم مقام رئیس هیات مدیره اتاق ایران و ایتالیا، نایب رئیس اتاق ایران و استرالیا، عضو شورای مرکزی ICC، عضو هیات امنای موسسه خیریه محک و... را نیز یدک می کشد.
18- مسعود دانشمند: 61 سال دارد و اهل زاهدان است. دارنده یک شرکت بزرگ حمل و نقل دریایی است. اما شاید دوستی اش( با وجود کراواتی که همیشه به گردن دارد) با علینقی خاموشی هم جزو عناوینش باید ذکر شود. البته از دور دستی هم بر آتش هتلداری یا چیزی شبیه گردشگری و سفر و... دارد!
19- هوشنگ ادهمی: همشهری روسای اتاق های ایران و تهران است، یک زنجانی 58 ساله. عناوینی چون: مدیر عامل شرکت مبنای خاورمیانه(اکنون)، مدیرعامل سیمان فارس خوزستان، رئیس هیات مدیره شرکت توسعه معادن روی، مدیر گروه سیمان سازمان صنایع ملی ایران را در کارنامه اش دارد.
20- اکبر برادر هریسچیان: تبریزی 70 ساله است. فرش تبریز را چه کسی نمی شناسد؟ در اطراف تبریز هم منطقه ای وجود دارد به نام هریس، شاید نام فامیلش را از آن منطقه اخذ کرده باشد که اتفاقا اگر در ایران فرش تبریز مشهور است، در تبریز هم فرش هریس. او هم در این هنر-فن صاحب نام است.
هریسچیان مدیر عامل و رئیس اتحادیه صادر کنندگان فرش ایران است.
21- محمدرضا بهرامند: تهرانی 61 ساله، بی مقدمه بگذارید برخی از سمت هایش را مرور کنیم: عضو هیات مدیره شرکت های: تولید و فراوری مواد معدنی ایران، گدارسنگ، سنگاب همدان، معدنی پیرتاک، فراسنگ محلات، منطقه ای، معادن آذربایجان، فصلنامه سنگ، اروم کانسار، مدیر عامل و عضو هیات مدیره: فرامز تهران، مجتمع معادن نی ریز، سنگاب آذرشهر، معدنی ایران سنگ، مدیر مسئول مجله سنگ و معدن، عضو کمیته ملی برگزاری بیستمین کنگره جهانی معدن، مشاور وزیر معادن و فلزات در ستاد سیاست گذاری توسعه صادرات سنگ کشور- نایب رئیس کنونی کمیسیون معادن اتاق ایران و... .
22- مهدی پورقاضی: دوباره نوبت به اصفهانی ها رسید، اینبار یک اصفهانی 53 ساله. با عناوینی مثل: مدیر عامل شرکت نیرومند پلیمر و شرکت فرافن گاز تهران.
وی در صنعتی فعال است که مردم کوچه و بازار به آن می گویند پلاستیک.
23- احمد ترک نژاد: درست 50 ساله است. متولد الشتر . ترک نژاد از جهادگران سال های قبل بوده و از اقتصادیان امروز! نام بانک خصوصی در کشورمان با پارسیان گره خورده، عناوینی مثل: مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری بانک پارسیان، رئیس هیات مدیره شرکت تجاری بین المللی راهبرد پارسیان، رئیس هیات مدیره شرکت توسعه سیستم های حمل و نقل راه ابریشم، نایب رئیس هیات مدیره شرکت پارسیان اینترنشنال، عضو هیات مدیره شرکت گشترش هتل های لوتوس پارسیان را در کارنامه دارد.
24- محمدرضاجابر انصاری: 61 ساله، اهل تهران، ایجاد یا مشارکت در تاسیس شرکت های: دژ پاد، صنایع فلزی سبک، گروه صنعتی سپاهان، آهن و فولاد اصفهان، ساخته های فلزی اصفهانیان، سرمایه گذاری صنایع ایران، سرمایه گذاری ساختمانی سخت آژند، زراعی محمدآباد، آجر ماشینی سه ام، بار آهن سپاهان، آژند سازه اسکان و مهر آژند، انبوه سازان اسکان، عضو موسس شرکت های عام و تشکل های صنفی موسسه اعتباری کارآفرینان، بانک کارآفرینان، فروسیلیس ایران، بیمه کارآفرین، اتحادیه صنایع فلزی سبک و... را یدک می کشد.
25- غلامرضا حمیدی انارکی: بالاخره نوبت به سمنان هم رسید، 66 ساله است و عناوینی مثل: رئیس کارگاه شرکت پارادیس، عضو هیات مدیره شرکت سرب و روی، مدیر عامل شرکت های: باریت ایران، ایران کان آرا، تولید و فراوری مواد معدنی ایران، معدنی آهن آجین، فولاد زاگرس، مواد نسوز بیرجند، مدیرعهامل تهیه و تولید مواد نسوز کشور-رئیس کنونی کمیسیون معادن اتاق ایران و... را یدک می کشد.
26- محمدرضا حیدری: درست 60 ساله شده است، کردی از خطه کرمانشاه، رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت سیمان فارس و خوزستان و 50عضویت در هیات مدیره بیش از 50 شرکت بزرگ بورسی را در کارنامه دارد.
27- مسعود خوانساری: بازهم یک اصفهانی، 56 ساله است و موسس و مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری آتی سامان .
28- جمشید عدالتیان شهریاری: 55 ساله و اهل تهران، بسیار خوشتیپ و البته مدیر، تحصیلاتش را در آلمان ادامه داده و مدیر عامل شرکت کمپاس ایران و سرپرست منطقه 7 کمپاس بین الملل، رئیس هیات مدیره شرکت صنایع فراورده های غذایی پدیده دیناوند است.
29- فرهاد فزونی: تهرانی 63 ساله مدیر عامل و رئیس هیات مدیره شرکت های گروه سرزمین سبز است.
30- توفیق مجد پور: تبریزی 60 ساله، رئیس هیات مدیره شرکت کشتیرانی فرادریا و شرکت برادران مجدپور است.
... و البته میلیاردرهای ایران به همین فهرست ختم نمی شوند.
به نقل از عصرایرانانتهای پیام//