ی شک برای همه شما اتفاق افتاده است که هنگام مطالعه یک داستان چنان جذب آن شده اید که به کل از ، وضع و موقعیت طبیعی واز آنچه در اطرافتان می گذرد غا فل شده اید و به آسا نی نمی توانید از مطالعه آن دل بکنید. این مسئله بر می گردد به عامل کشش در داستان که توانسته است مخاطبش را پای خود بنشاند و توجهش راجلب کند.عواملی که می تواند این جاذبه را ایجادکند از این قرار است :
در گیری و کشمکش ، حادثه های متعدد و پر هیجان ،بکر بودن و تازگی ،صمیمیت و شیرینی حوادث، طنز و عمق که هر یک به تنهایی ویا دو یا چند عامل با هم ، می توانند باعث ایجاد کشش در یک داستان شوند . در اینجا ما به دو عامل کشمکش و صمیمیت و شیرینی حوادث می پردازیم:
در مجموع تا کنون شش نوع در گیری در داستان و نمایشنامه و فیلمنامه ، شناخته و دسته بندی شده است :
?- در گیری انسان با انسان « بر سر مسائل عقید تی ، مادی ، یا رقابت بر سر تصاحب عنوان، شخص یا چیزی» ?- در گیری انسانی با یک جامعه یا گروهی از انسانها « بر سر مسائل عقیدتی ، مادی، اجتماعی و …» ?- در گیری انسان با طبیعت « برای حفظ جان یا رسیدن به چیزی یا جایی » ?-در گیری انسان با خود « وجدان ،نفس اماره ، ?- در گیری انسان با خدایان و دیگر عوامل موهوم یا واقعی فرا طبیعی « نوعی سرکشی و طغیان برای رهایی از سلطةجابرانه آنان، در جهت به دست آوردن آزادی فردی و به دست گیری سرنوشت خویش ، رقا بت با آنان » ?-درگیری دو ملت ،دو جامعه یا دو گروه از انسانها با یکدیگر. بعضی از داستانها ممکن است دو یا چند در گیری را با هم در خود داشته باشند . با این همه حتی در چنین داستانهایی ، یک کشمکش مهمتر و اصلی تر از سایر کشمکشهاست و بقیه در ابعادی کوچکتر مطرح شده اندو اهمیت کمتری دارند.در گیری ،لزوما به معنی دعوا و زد و خورد و بحث و مشاجره نیست بلکه گاه می تواند در ظاهر بسیار ظریف باشد.نکته قابل توجه دیگر در این مورد این است که باید دو طرف کشمکش طوری انتخاب شوند که از نظر توانائیها و استعداد ها ،اختلاف زیادی با یکدیگر نداشته باشند.
در گیری ،لزوما به معنی دعوا و زد و خورد و بحث و مشاجره نیست بلکه گاه می تواند در ظاهر بسیار ظریف باشد.نکته قابل توجه دیگر در این مورد این است که باید دو طرف کشمکش طوری انتخاب شوند که از نظر توانائیها و استعداد ها ،اختلاف زیادی با یکدیگر نداشته باشند.شرایط قهرمان و ضد قهرمان نیز باید چنین باشدحتی گاهی نویسنده شرایطی ایجاد کند که در بخشهایی قهرمان ،شکستهایی موضعی نیز از رقیبش بخورد تا پیرنگ داستان پیچیده تر و هیجان آن بیشتر شود.
در مورد ایجاد صمیمیت و شیرینی حوادث تا بحال هیچ جا شاهد بحثی منطقی و علمی در این مورد نبوده ایم . اما برای روشنتر و قابل فهم تر شدن موضوع یک نمونه از داستا نهای صمیمی را ذکر می کنیم.در داستا ن« ایبد و طاهره از کتاب قصه های انقلاب،به کوشش رضا رهگذر » چنین می خوانیم :
در یکی از روزهای انقلاب ، دوپسر بچه قصد دارند که با شروع ساعت اول حکومت نظامی در شب به پشت بام خانه شان بروند و همراه با سایر مردم انقلابی شعار سر بدهند. و بعد هم روی دیوار های محله شان شعار بنویسند. اما در همان روز ، پدرشان که راننده بیابانی است از سفر بر می گردد. از آن به بعد دو پسر در هول و ولا هستند که چکار کنند؟ زیرا تا آنجا که از روحیات پدر شان با خبرند ،پیش بینی می کنندکه او با این کارشان مخالف است و اگر بفهمد مانع کارشان میشودو …
سرانجام بعد از بحثها با هم و نقشه کشیدنها و پشت سر گذاشتن لحظه های بحرانیساعت مقرر فرا می رسد. دو پسر بچه تصمیم می گیرند دل به دریا زده و به پشت بام بروند و تصمیمشان را عملی کنند. اولین شعار را که با ترس و لرز بسیار می دهند سر و کله پدر بر روی بام پیدا می شود. بچه ها وحشت زده به انتظار تنبیه و ممانعت پدر می مانند .اما با کمال شگفتی می بینند که او هم به جمع شعار دهندگان روی بامها می پیوندد.
در این داستان نویسنده با ایجاد انتظار و هول و ولا خواننده را با خود تا پایان داستان می کشاند و صمیمیت بین قهرمانان داستان به خواننده منتقل می شود.
از دیگر داستانهای صمیمی و شیرین ، داستان عامیانه و قدیمی « خانه پیرزن » است که همه در دوران کودکی آن را شنیده و از آن لذت برده ایم.در این داستان که در یک شب بارانی اتفاق می افتد حادثه با زده شدن بی وقت وغیر منتظره در خا نه پیرزن شروع می شود و با آمدن حیوانات مختلف و پناه خواستن از او ادامه می یابد. در پایان با ماندن همه حیوانات در خانه پیرزن و شادی آنان داستان تمام می شود .
پایگاه اختصاصی محمد رضا سرشار