انتخاب منابع تأمین مالی برای کسب و کار
ین مقاله به بررسی موضوعات کاربردی پیشروی کسب وکار در انتخاب منابع تأمین مالی پرداخته شده است. لذا در این حین به بررسی جوانب تئوریک آن[1] پرداخته نمیشود و تنها به ارائه توضیحی از منابع مختلف تأمین مالی پرداخته میشود.
یک کسب وکار در انتخاب منبع مناسب تأمین مالی برای پروژه جدید با سه موضوع اساسی روبرو میباشد:
1) آیا میتوان برای تأمینمالی از منابع داخلی استفاده نمود یا اینکه باید در تأمین مالی جدید از منابع بیرونی استفاده نمود؟
2) در صورتیکه نیاز ما با تأمین مالی از منابع بیرونی تأمین میشود، آیا از محل بدهی یا حقوق صاحبان میباشد؟
3) در صورتیکه قرار است از بدهی یا حقوق صاحبان سهام استفاده نمود، از کجا باید تأمین شود و با چه شکلی؟
? آیا میتوان برای تأمینمالی از منابعداخلی استفاده نمود؟در پاسخ به سوال فوق باید موضوعات متعددی را در نظر گرفت:
? در حال حاضر چه مقدار پول نقد در دسترس داریم؟ شرکت باید میزان وجه نقد موجود در ترازهای نقدی و سرمایهگذاریهای کوتاهمدت و مقداری از آن را که برای تداوم عملیات کنونی شرکت نیاز است را در نظر داشته باشد. در صورتیکه موجودی نقدی را به صورت کمکی در اختیارداشته باشیم به عنوان منبع مناسبی برای تأمین مالی پروژه محسوب میشود.
? در صورتیکه وجه نقد مورد نیاز را نتوان از این طریق مهیا نمود، شرکت باید جریان نقد آتی را در نظر بگیرد. میتوان یک بودجه نقدی را آماده نمود اما احتمالاً در این مرحله خیلی مشروح می باشد.
? در صورتیکه جریان نقدی[2] برای تأمین مالی پروژه جدید کافی نباشد، در اینصورت ممکن است کنترل شدید سرمایه در گردش را به منظور بهبود جایگاه نقدی خود مد نظر قرار دهند.
تحت فشار قرار دادن بدهکاران برای تسویه سریعتر بدهیها، کاهش سطح موجودیهای انبار و به طول انجامیدن دورههای پرداخت به بستانکاران میتواند موجب افزایش منابع نقدی شود. توجه داشته باشید که خطراتی نیز در این تاکتیکها وجود دارد. به عنوان مثال در زمینه مشتریان قبلی/سرقفلی عرضهکنندگان و توقفات تولید به دلیل اتمام موجودی انبار از این قبیل میباشند.
در صورتیکه منابع مالی مورد نیاز را نتوان از منابع داخلی تأمین نمود، در این صورت باید از منابع خارج از کشور اقدام نمود.
? تصمیم در زمینه بدهی یا حقوق صاحبان سهام
در این مرحله شرکت در زمینه میزان نیاز به دریافت وام تصمیمگیری مینماید. این نوع تصمیمگیریها در شرکت از اهمیت بالایی برخوردارند به طوریکه بسیاری از شرکتها با مشکلات عمدهای در این زمینه مواجه شدهاند. موضوعاتی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
? هزینه تأمین مالی:
تأمینمالی از طریق بدهی معمولاً ارزانتر از تأمینمالی از طریق سهام میباشد. این امر به این دلیل است که تأمین مالی از طریق بدهی از جانب وام دهنده از امنیت بالاتری برخوردار است. چراکه بهره بایستی قبل از سود سهام پرداخت شود. در هنگام نقد شدن نیز تأمین مالی معمولاً قبل از سهام بازپرداخت میشود. این موضوعات باعث شده است که بدهی به عنوان یک سرمایهگذاری امنتر مطرح شود و بنابراین سرمایهگذاران از طریق بدهی نرخ بازده کمتری را در مقایسه با سرمایهگذاران سهام دریافت نمایند. همچنین بهره بدهی (برخلاف سود سهام) موجب ایجاد صرفهجوییهای در زمینه مالیات شرکت نیز می شود که موجب می شود تا برای شرکت ارزانتر تمام شود. هزینه های تنظیم[3] در زمینه تأمین مالی از طریق بدهی معمولاً کمتر از تأمین مالی از طریق سهام می باشد که به نوبه خود موجب صرفه جویی مالیاتی نیز میشوند.
? ابزار جاری سرمایه کسب وکار[4]:
با وجودیکه تأمین مالی از طریق بدهی به دلیل هزینه پایینتر آن جذابتر می باشد، عیب آن در این است که بهره آن حتماً باید پرداخت شود. در صورتیکه شرکت به میزان زیادی وام گرفته باشد و نتواند اصل و فرع آن را بازگرداند لذا باید مبلغ مذکور نقد شود. سطح بدهی شرکت معمولاً از طریق نسبت تأمین مالی بدهی به تأمین مالی سهام[5] اندازه گیری شده و شرکتها باید از این که این عدد خیلی بزرگ نباشد اطمینان حاصل نمایند. مقایسههای با شرکتهای دیگرحاضر در صنعت یا تاریخچه اخیر شرکت نیز خیلی مفید میباشد.
? امنیت موجود[6]:
بسیاری از وامدهندگان از داراییها به عنوان وثیقه وام استفاده مینمایند. داراییهای مرغوب از جمله زمین و ساختمان بهعنوان وثیقه وام به شمار میروند ولی داراییهای نامشهود از جمله هزینههای سرمایهگذاری شده در تحقیق و توسعه نه. در غیاب یک دارایی وثیقهای خوب، نمیتوان پیشنهاد استقراض بیشتر را ارائه نمود.
? ریسک کسب و کار[7]:
ریسک کسب و کار به نوسانات سودآوری عملیاتی مربوط می شود. شرکتهای دارای نوسانات بالای سودعملیاتی باید از اخذ وامهای بالا امتناع کنند چراکه ممکن است سود عملیاتی ایشان کاهش یافته و قادر به بازپرداخت وام خود نباشند. افراد ریسک پذیر معمولاً از تأمین مالی از طریق سهام استفاده می نمایند چرا که هیچگونه الزام قانونی برای تقسیم سود وجود ندارد.
? ابزار عملیاتی(Operating gearing):
به بخش ثابت (و نه متغیر) هزینه های عملیاتی شرکت مربوط می شود. هر چه میزان هزینه های ثابت بیشتر باشد، میزان نسبت فوق نیز بالاتر خواهد بود. شرکتهایی که این نسبت در آنها بالاست، تمایل دارند تا نسبت فوق را افزایش داده و سودهای عملیاتی پرنوسانی را داشته باشند. این به این دلیل است که بدون در نظر گرفتن حجم فروش، هزینه های ثابت تغییری نمی کنند. بنابراین در صورنیکه فروش افزایش یابد، سود عملیاتی به میزان زیادی افزایش مییابد. در بیشتر شرکتهای خدماتی که هزینههای عملیاتی آنها ثابت است، استفاده از ابزار عملیاتی عمومیت دارد.
? رقیقسازی درآمد هرسهم[8]:
درصورتیکه سرمایهگذاریهای جدید دارای سودآوری سریع نباشند، تعداد زیاد سهام منجر به رقیقسازی درآمد هرسهم میشود. این موضوع ممکن است موجب آشفتگی سهامداران و کاهش قیمت سهام شود.
? حق رأی[9]:
تعداد زیاد سهام صادره برای سهامداران می تواند حق رأی شرکت را تغییر دهد. در صورتیکه مالکین بیش از50 درصد سهام شرکت را در اختیار داشته باشند، در اینصورت ممکن است نسبت به فروش سهام جدید به سرمایه گذاران خارجی بی میل باشند تا اینکه حق رأی خود را از دست ندهند.
? وضعیت کنونی بازار سهام[10]:
در زمانیکه قیمت سهام روند نزولی دارد بسیاری از شرکتها تمایلی به انتشار سهام جدید ندارند. ایشان احساس میکنند که قیمتهای دریافتی خیلی پایین خواهد بود. این امر موجب رقیقشدن ثروت مالکین موجود شود. توجه داشته باشید که این موضوع در زمانیکه سهام منتشره به مالکین کنونی فروخته شود صدق نمیکند.
پس از لحاظ نکات فوق، شرکت در موقعیتی خواهد بود که باید بین تأمین مالی بدهی و تأمین مالی سهام انتخاب نماید. آخرین تصمیم برجسته در زمینه نوع تأمین مالی و محل آن می باشد.
? تأمین مالی از طریق سهام(Equity Finance)
در اینجا به نکات اساسی در این زمینه اشاره می نماییم:
? هرگونه سهام جدیدی باید به عنوان بخشی از سهام در دسترس به سهامداران ارائه شود. این امربه دلیل جلوگیری شرکت از فروش سهام جدید به سهامداران جدید با قیمتی پایین و در نتیجه تهدید ثروت سهامداران موجود می باشد.
? وضعیت کنونی شرکت از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. شرکتهای حاضر در بورس بین المللی اوراق بهادار لندن یا شرکتهای حاضر در بازار سرمایهگذاری جایگزین می توانند نسبت به تامین مالی جدید از طریق حقوق صاحبان سهام به وسیله فروش سهام جدید اقدام نمایند. سایر شرکتهایی که دسترسی آسانی به بازار اوراق بهادار ندارند ممکن است این تامین مالی را از طریق مراجعه به سرمایه گذاران مخاطره پذیر انجام دهند.
? تامین مالی بدهی (Debt Finance)
تامین مالی بدهی دارای اشکال مختلفی می باشد. در اینجا به نکات مهمی در این زمینه اشاره مینماییم:
الف) دیرش وام[11]
به طورکلی، وامهای کوتاهمدت(وامهای کمترازیکسال) ارزانتر از وامهای بلندمدت(وامهای بیشتر از یکسال) میباشند. این بدان دلیل است که بسیاری از وامدهندگان زمان را با ریسک معادل میگیرند. هر چه ایشان وامهای طولانی مدت تری را اعطا کنند ریسک بیشتری را متقبل میشوند. بنابراین ایشان نرخ بهره بالاتری را نیز برای وامهای بلندمدتتر نسبت به وامهای کوتاه مدتتر در نظر میگیرند. در هر حال استقراض کوتاه مدت دارای یک عیب برجسته با عنوان ریسک تجدیدنظر[12] میباشند. وامهای کوتاه مدت باید به طور منظم تجدید نظر شده و شرکت این ریسک را که وام دهنده ممکن است از اعطای اعتبار بیشتر امنتاع ورزد را بر عهده میگیرند. این ریسک در زمانی که استقراض به صورت برداشن بیش از حد از حساب[13] باشد با بالاترین مقدار خود میرسد.
در انتخاب مابین تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت قاعده سرانگشتی مورد استفاده شرکت این است که «از سرمایهگذاریهای کوتاه مدت برای وجوه کوتاه مدت و از سرمایهگذاریهای بلندمدت نیز برای وجوه بلندمدت تامین مالی کنید». این امر به این معناست که از استقراض کوتاه مدت ارزان در جایی که استفاده از آن امنتر است،(در جایی که سرمایهگذاریها در ماهیت کوتاه مدتند و بنابراین ریسک تجدیدنظر به عنوان مشکل محسوب نمیشوند) استفاده کنید اما از تامین مالی بلندمدت برای سرمایهگذاریهای بلندمدت استفاده نمایید.
ب) استقراض با نرخ بهره ثابت در مقابل شناور
بسیاری از وامدهندگان گزینههایی را مابین نرخ بهره ثابت و شناور معرفی مینمایند. استقراض با نرخ بهره ثابت مطمئن تر است اما به طور میانگین گرانتر تمام میشود. در مقابل استقراض با نرخ بهره شناور ارزانتر است و ریسک بیشتری را بر وام گیرنده تحمیل مینماید.
ج) وضعیت شرکت
برخی از انواع تامین مالی بدهی تنها در دسترس شرکتهای بزرگ حاضر در بورس میباشد.شرکتهای کوچک معمولا تنها می توانند از وامهای کوتاه مدت استفاده نمایند. در صورتیکه وامهای بلندمدت درد سترس باشند عمدتا به صورت لیزینگ، فروش اقساطس، اجاره یا وامهای رهنی میباشند.
د) ارز استقراض
توجه به این امر مهم است که اگر شرکتی اقدام به اخذ وام ارزی نماید باید آنرا با همان ارز بازگرداند لذا نوسانات نرخ ارز میتواند هزینههای مازادی را نیز بر او تحمیل نماید.
هـ) محدودیتهای بدهی[14]
قرض دادن پول اغلب الزامات ویژهای را برای وامگیرنده علاوه بر بازگرداندن اصل و فرع پول ایجاد مینماید. این امر شامل استفاده از داراییهای تامین مالی شده توسط وام، محدودیتهای در زمینه پرداخت سود سهام و محدودیتهای در زمینه استقراض بیشتر میباشد.این محدودیتها موجود محدود شدن وامگیرنده میشود که باید قبل از استقراض به آن توجه نمود.
? جمعبندی
ارائه یک منبع تامین مالی ایدهآل برای هر پروژه امکانپذیر نمیباشد. آنچه مهم است این است که میتوان با استفاده از مزایا و معایب هر یک از شیوههای تامین مالی می توان به استدلال شیوه تامین مالی بهینه برای کسب و کارها اقدام نمود.