تاریخچه استفاده از موسیقی به عنوان روشی برای درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز میگردد. از آن زمان به بعد رگههایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدمهایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمنهای متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است.
در موسیقی درمانی دو روش اساسی وجود دارد: روش فعال و روش غیر فعال ، روش غیر فعال شامل شنیدن موسیقی است که بیماری با گوش دادن و شنیدن موسیقی که در حال نواخته شدن است، مورد درمان قرار میگیرد. در این روش بیشترین تأثیر عملکرد در جهت برانگیختن و تأثیر واکنشهای عاطفی و ذهنی است. در حالی که در روش موسیقی درمانی فعال که نواختن ، خواندن و حرکات موزون اساس کار است. واکنشهای مختلف عاطفی ، ذهنی ، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته میشوند. برنامهها و روشهای موسیقی درمانی متنوع و متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده میشود. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد.
انجام و ارائه روش درمانی توسط هر فردی جایز نیست. موسیقی درمانگرها افرادی متخصص هستند که در زمینههای مختلف موسیقی و شاخههای درمانی ، آموزش دیدهاند. بلکه آنهایی صلاحیت دارند که با اساس بیماریها ، درمانهای مختلف آنها ، روانشناسی موسیقی و ... آشنا هستند و شایستگی فردی و تخصصی لازم را در این زمینه دارا هستند.
موسیقی انواع مختلف دارد، برخی آرام و برخی تند هستند. در هر حال تأثیر موسیقیهای مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است. برخی از انواع موسیقی نه تنها نقش بهبود دهنده ندارند، بلکه معمولا برای کارکردهای مختلف مغز و روح انسان نیز مضر به شمار میروند و در صورت تداوم به گوش دادن یا نواختن آنها مشکلاتی را برای فرد بوجود خواهد آورد. در فرآیند درمان با موسیقی از نواحی از موسیقی استفاده میشود که القاء آرامش و نشاط ذهنی را به همراه دارند و باعث تجدید قوا و بهبود کارکردهای مغز میشوند. این دسته از موسیقیها با ایجاد تأثیرات مختلف از جمله تقویت اراده و روحیه بیماران فرآیند درمان را سرعت میبخشند.
خواب مصنوعی که از زمانهای قدیم از پدیدههای ماورای طبیعی به شمار میرفت از زمان دکتر آنتوان مسمر (ازسال 1774 میلادی) ارزش درمانی پیدا کرده و به توسط مسمر به کار گرفته شد. مسمر ابتدا به آن نام «مغناطیس» و بعدها «مانیهتیسم» نهاده بود که سالها بعد به توسط دکتر برید به نام «هیپنوتیزم» در آمد. با اینکه علم هیپنوتیزم در بدو پیدایش علمی توسط دکتر مسمر ، به دلیل ناشناخته بودنش مورد تردید و تمسخر پزشکان قرار گرفت، اما پس از جزر و مدهای زیادی ، ارزش علمی و درمانی آن روشن شد و این علم به عنوان پدیدهای مرتبط با فیزیولوژی ، زیست شناسی ، روانشناسی و پزشکی رسمیت پیدا کرد.
تصوری که عموم از این علم دارند با واقعیاتی که در آن وجود دارد در تضاد میباشد زیرا برخی مبالغهها و برخی اغراقات مانع از رشد و شکوفایی این علم قدرتمند شده و ذهن بشریت را درهم تنیده است. شاید خود شما بخواهید از پدیدههای ناشناخته پرده بردارید و همه چیز را برای خودتان کشف کنید اما برای هر عملی و هر کشفی مقدمهای ، مطالعهای ، سختی و دشواریهایی وجود دارد که احتمال دارد بعد از طی طریق به نتیجه برسید.
هیپنوتیزم اولین بار توسط دکتر برید در حدود 160 سال پیش ابداع شد. اما این فن از قدیم به گونههای مختلف در جوامع بشری مطرح بوده و مورد استفاده قرار میگرفته است. عده زیادی این علم را در گذشته غیرعادی دانسته و تنها معدودی افراد به واقعیت آن پی برده بودند. از زمان دکتر مسمر این علم تحت عنوان «مغناطیس» و سپس «مانیه تسیم» در جهان دانش راه یافت و اکنون نیز با نام «هیپنوتیزم» مورد استفاده روانپزشکان و روانشناسان قرار میگیرد.
از تمدن سههزار ساله مصر باستان سنگنوشتههایی بر جای مانده که از هیپنوتیزم و روشهای مربوط به آن بحث شده است. از پدیدههای تاریخی هیپنوتیزم میتوان به خیرهشدن به بلور ، معالجه بوسیله پاسهای دست ، عبور از دیوار ، غلبه بر جاذبه زمین و ... نام برد.
کلمه هیپنوتیزم را در سال 1842 جراح و چشم پزشک انگلیسی ، دکتر جیمز برید بکار گرفت. وی افراد زیادی را به روش پویسکور مانیهتیسم میکرد. بدین ترتیب که آنها را روی صندلی مینشاند و به چشمانشان خیره میشد، سپس دستهای خود را مقابل صورت او حرکت میداد و در عین حال به معمول تلقین میکرد که بخوابد. که در نهایت او را به خواب میبرد. برید در اول تصورش بر این بود که عامل اصلی در هیپنوتیزم نگاه است، بعدها به این نتیجه رسید که عامل اصلی هیپنوتیزم تلقین شفاهی هیپنوتیزم کننده و تلقین پذیری هیپنوتیزم شونده میباشد.
دکتر جیمز اسدیل از جمله پزشکانی بود که از فن هیپنوتیزم در اعمال پزشکی بهره فراوان گرفت. ایشان برای انجام جراحیها از این فن به جای داروی بیهوشی استفاده میکرد. وی 300 جراحی بزرگ و کوچک را به کمک هیپنوتیزم انجام داد.
دوران شارکو عصر طلایی هیپنوتیزم در فرانسه نامیده میشود، زیرا در این دوران کلیه پزشکان فرانسه در بیمارستانها شیفته علم هیپنوتیزم بوده و از آن در معالجه بیماران عصبی استفاده میکردند و کاربرد آن را در امور درمانی به رسمیت شناخته بودند.
امیل کویه داروساز فرانسوی بود که میگفت :«هر روز ، در هر زمینه و به هر صورت من بهتر و بهتر میشوم.» وی معتقد بود که عامل موفقیت در زمینه هیپنوتیزم جملات و کلماتی که هیپنوتیزور بیان میکند نیست، بلکه مساله اصلی در این زمینه پذیرش این مطالب و قبول آنها توسط ذهن خود سوژه است. به عقیده وی هیپنوتیزم و تلقین به نفس تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
دکتر زیگموند فروید پایهگذار مکتب روانکاوی در دنیا بر این باور است که : به یاد آوردن ، گفتن خاطرات پرهیجان گذشته ، فاش کردن اسرار نگفتنی ، با رنج و نگرانی بیمار را سبک میسازد، بنابراین ارزش درمانی دارد و همه بیماریها را نمیتوان با چاقو ، میکروسکوپ و سایر وسایل جراحی معالجه نمود.
دکتر مارچزی اولین شخصی بود که تلهپاتی (انتقال فکر) را از فاصله ششصد مایلی مورد آزمایش قرار داد وی از هیپنوتیزم در خلال جنگ جهانی دوم ، برای مداوای بیماران استفاده میکرد. وی معتقد است که : «هیپنوتیزم بر خلاف تصور عموم ، خواب نیست، بلکه تمرکز فکر است که همراه با افزایش ادراک خارقالعاده حواس میباشد و چون ادراک خارقالعاده حواس مربوط به دنیای ناخودآگاهی است، پس هیپنوتیزم نیز مربوط به دنیای ناخودآگاهی است و خواب یکی از حالاتی است مانند سایر حالات که در حال تمرکز به معمول تلقین میشود.»
ایوان پاولوف فیزیولوژیست و پزشک روسی در سال 1904 در زمینه فیزیولوژی و پزشکی موفق به دریافت جایزه نوبل شد. وی در مطالعاتش به روانشناسی و روانکاوی روی حیوانات میپرداخت. وی قانون بازتاب شرطی را مورد عادات و رفتار انسان ارائه داد. البته بشر عقل و تفکر را در طول زمان جانشین بازتاب شرطی و تجربههای ناشی از واکنشهای افراد کرده است.
در سال 1958 پدیدههای هیپنوتیزم در انجمن روانپزشکی آمریکا رسمیت یافت و روانپزشکان شرایط و موارد استفاده آنرا تعیین کردند. مجلات تخصصی مختلفی در آمریکا اخبار و تازههای هیپنوتیزم را دنبال میکنند. استقبال و علاقهمندی پزشکان سبب گسترش این علم در آمریکا شده تا جایی که دو انجمن ملی تخصصی با کادر تخصصی خود تحقیقات و فناوریهای جدید این علم را پیگیری میکنند.
تکامل و درخشش هیپنوتیزم در عصر حاضر بر پایه نظریات دانشمندانی چون مسمر با نظریه مغناطیس حیوانی ، برید با نظریه چشم دوختن به نقطه نورانی و کوئه با نظرئه اثرات تلقین به نفس قرار دارد. از سال 1950 به بعد هیپنوتیزم در محافل علمی و دانشگاهی با گستردگی وسیعی دنبال میشود که کاربردهای ویژهای را در درمان بیماریها دارد. برخی کشورهای جهان از جمله آمریکا ، روسیه ، کانادا و ... علم هیپنوتیزم را با فیزیولوژی ، روانشناسی ، روانکاوی و پزشکی همردیف میدانند.
هیپنوتیز درمانی به عنوان یک روش درمانی اصلی یا درمان کمکی موثر در بسیاری از انواع مشکلات جسمی و روانی کاربرد ارزشمندی دارد. هیپنوتیزم حالت تغییر یافتهای از هوشیاری است که طی آن درمانگر واجد شرایط این فرصت را پیدا میکند که با تاثیر مستقیم بر فرآیندهای ناخودآگاه و ارائه تلقینات درمانی مناسب به اصلاح ساختار روانی بیمار بپردازد و یا زمینهای برای یک اجرای یک روش درمانی پزشکی مثل جراحی و ... فراهم سازد.
هیپنوتیزوم فرآیندی مفید در روان درمانی است. در سالهای اخیر با توجه به رویکرد همه جانبه در درمان بیماریها و استفاده بالینی از هیپنوتیزم در برخی اختلالات روانپزشکی این تکنیک به عنوان یک روش مهم کمک کننده در درمان مورد توجه قرار گرفته است. اما در صورتی که درمانگر از چگونگی ایجاد رابطه درمانی در فرآیند هیپنوتیزم آگاهی کافی نداشته باشد هرگز نباید از این روش در درمان بیمار خود استفاده نماید.
درمان کمبود اعتماد به نفس و عقده حقارت ، زود رنجی ، در مکان بیخوابی و بدخوابی ، ایجاد نشاط و شادابی ، تقویت حافظه و قدرت تمرکز فکر و ... با هیپنوز امکان پذیر است هیپنوز در نفس خود همراه با تن آرامی و احساس آرامش است، بنابراین در مقابل اضطراب یا در حالت آرامش احساس میکند حتی میتواند ایجاد نماید، چنین آموختنی موجب افزایش اعتماد به نفس بیمار میشود به نحوی که در موقعیتهای اضطراب آفرین قادر میشود واکنشهای کنترل شدهای از خود نشان میدهد.
افرادی که ترسهای مختلف دارند مثل اضطراب امتحان ، وسواس ، ترس از بلندی ، ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و ... میتواند با استفاده از تلقینات خاصی که در طی جریان هیپنوز به آنها داده میشود، درمان شوند. همچنین برای ترک سیگار ، تغییر عادات غلط چون پرخوری میتوان از این روش استفاده کرد.
علم هیپنوتیزم با تاثیر بر ذهن و روان انسان میتواند کاربردهای مختلفی در پزشکی و درمان بیماریها داشته باشد استفاده از هیپنوتیزم در کاهش و از بین بردن درد ، کاربرد هیپنوتیزم در دندانپزشکی ، بیهوشی و بی حسی در بیماران و کودکانی که امکان استفاده از روشهای دیگر نیست رواج دارد. علم هیپنوتیزم از راهکارهای مورد استفاده در پزشکی است و هیچگاه جایگزین درمانهای دیگر نخواهد بود.
مطالعات نشان داده است استفاده از هیپنوتیزم برای درمان تب یونجه نیز کاربرد دارد. نتیایج این مطالعات نشان داده است که هیپنوتیزم به کاهش برخی عوارض از جمله آبریزش بینی میشود. روند این کاهش با تغییر جریان خون اتفاق میافتد. همچنین از هیپنوتیزم برای درمان پیشگیری از سردردهای مزمن میگرن و سردردهای عصبی ، زایمان بدون درد ، درمان بیماریهای روان تنی مثل زخم معده ، آسم ، فشار خون ، التیام بیماریهای پوستی ، کاهش عوارض شیمی درمانی ، کنترل خونریزی در جراحیها و در امور روانپزشکی کاربرد دارد. هیپنوتیزم همچنین به بهبود سیستم ایمنی بدن کمک می کند.
هیپنوتراپیت فردی است که از روش هیپنوتیزم برای درمان بیماریها استفاده میکند. اما باید توجه داشت هیپنوتراپی یا درمان با هیپنوتیزم زمانی مطمئن خواهد بود که توسط سازمانهای معتبر و افراد متخصص انجام بگیرد. این افراد متخصصین علوم پزشکی ، روان شناسان ، روانپزشکان را در بر میگیرد. و همچنین افرادی که از منابع و سازمانهای معتبر آموزش لازم را دیده و دارای گواهی تخصص در هیپنوتراپی هستند.
درمانگر بایستی تجربه کافی کاربرد هیپنوتیزم را در افراد طبیعی و بیمار داشته باشد تا از واکنشهای بیمار در جریان هیپنوتیزم نه در شگفت شده و نه به سرعت خشنود شود. درمانگر در شروع کار باید بداند ممکن است بیمار پاسخ درمانی مناسبی به هیپنوز ندهد. همچنین انتخاب بیمار را به درستی انجام دهد و از انتخاب افرادی که مناسب برای هیپنوتراپی نیستند، خودداری نماید.
چگونه روح خود را از بدن خود خارج کنیم؟
برای برون فکنی روحی باید دستور عملهای زیر را رعایت کرد
?-در اتاقی گرم وتاریک بطوریکه سر به سمت شمال باشد و کسی مزاحمتان نشود دراز بکشید
وهرگونه زیورآلات را از خودتان دور کنید ودکمه های پیراهنتان را باز کنید
?-ذهن و جسمتان را در حالت آرمندگی قرار دهید.چشمتان را بسته ومنظم نفس بکشید
دهانتان باید اندکی باز باشد.
?-تصویری در ذهنتان مجسم کنیدتابه حالت خواب رفتگی نزدیک شوید وقتی به مرز خواب و
بیداری رسیدید بر روی تاریکی پشت پلکتان تمرکز کنید
?-بعد بروی نقطه ای در فاصله ?? سانتی پیشانیتان تمرکز کنید تا ارتعاشی که مقدمه خروج
روح از بدن است آغاز شود.وقتی ارتعاش آغاز شد نقطه تمرکز را به ?? سانتی برسانیدودرآنجا
خط موازی بدنتان فرض کنید و مجسم کنید ارتعاش از آنجا صورت می گیرد ارتعاش را به سر
خود منتقل کنید
?-تسلط بر ارتعاش را با انتقال بر بدن خود حفظ کنید سعی کنید ارتعاش را از سر خود به نوک پا و بالعکس منتقل کنید وقتی توانستید این انتقال را به فرمان ذهنتان ایجاد کنیدلحظه خروج روح از بدن است
?-ذهنتان را بروی این اندیشه متمرکز کنید که شناور شدن به سوی بالا چقدر لذتبخش است
این فکر را در ذهن خود نگهدارید جسم اختری شما شروع به صعود میکند
?-برای بازگشت به جسم مادی ذهنتان را بروی یکی شدن دو وجودتان متمرکز کنید
دکتر لوبا دانشمند آمریکایی در این زمینه میگوید:
چکیده و اصل هیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه میشود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه میدهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند. این تصویری که از هیپنوتیزم ارائه گردید، با پدیدههایی که به صورت خودجوش در جریان زندگی روزمره ما بوجود میآیند، مطابقت میکنند. یعنی مواقعی که ما شدیداً توسط جریاناتی که در اطراف ما میگذرد، جذب میشویم.
برای شرح این پدیده بهتر است مطلبی از دکتر کلمن را عیناً نقل کنیم:
در زندگی روزمره ، ما بارها حالت خلسه یا از خود بی خود شدن را تجربه میکنیم. در حالاتی که وقایعی ، به اصطلاح ، ذهن ما را تسخیر میکنند. در این لحظات ما موقتاً آنچه را در اطرافمان میگذرند، فراموش میکنیم. برای مثال کسانی که مرحله نهایی یک مسابقه فوتبال را در تلویزیون مشاهده میکنند، تمام وجود خود را بر روی بازی متمرکز میسازند و نسبت به همه چیز ، از جمله اینکه به چه صورتی روی مبل قرار گرفتهاند یا این که همسرشان آنها را برای صرف غذا صدا میکند، بی توجه میگردند.
دکتر لوبا در مورد دیگر فرآیندهایی که در زندگی ، ما را جذب میکنند، میگوید:
بسیاری از ما در برخی از موقعیتها ، حالت عدم احساس درد یا حالت بی حسی را تجربه کردهایم. مثلاً موقعی که عمیقاً مجذوب یک داستان پلیسی میشویم، برخی دردهای سبک بدنی را حس نمیکنیم. در بعضی از موقعیتها از جمله در لحظاتی که عمیقاً مجذوب صحبتهای دوستی میشویم، ممکن است صدای زنگ یا صدای فردی که مستقیماً ما را صدا میکند، نشنویم. عکس این حالت هم وجود دارد. در لحظاتی از زندگی تمام توجه خود را معطوف به احساس نامطبوعی کردهایم. مثلا انتظار درد روی صندلی دندانپزشک یا توجه برای احساس بو یا طعمی ناخوشایند و حصول این احساس در پی آن. در لحظاتی که فردی قانع شده یا به او تلقین شده که از عهده کار خاصی بر نمیآید، نمیتواند به خوبی آن کار را هر چند ساده و آسان هم باشد، انجام دهد. ولی اگر ما اعتماد به نفس خودمان را بدست آوریم و مطمئن شویم که قادر به انجام این کار هستیم، حتما در انجام آن توفیق پیدا میکنیم.
هنوز برخی تصور میکنند به هنگام هیپنوتیزم ، یک فرد مقتدر و ماهر بطور فعال ، فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته ، کنترل میکند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرار آمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور ، به قرن هجدهم باز میگردد که هیپنوتیزم با استفاده از نیروهای مرموز و مغناطیسی صورت میگرفت. هیپنوتیزور در آن عصر ، انسانی با قدرت جادویی و غول آسا بود که با وسایل اهریمنی ، اراده و روح انسانهای دیگر را کنترل و اداره مینمود.
نظریه جدید درباره هیپنوتیزم و هیپنوتیزور با این باورهای قدیمی فاصله بسیار زیادی دارد. هم اکنون بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان از این نظریه طرفداری میکنند که : هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایت کننده را در برقراری حالت هیپنوتیزم ایفا میکند و کار اصلی را در این جریان خود فرد تحت هیپنوتیزم انجام میدهد. هیپنوتیزم شدن ، نشانه ضعف روحی نیست! همانطور که دکتر اشپیگل اظهار میدارد: هیپنوتیزم شدن نشانه سطح بالایی از هوش و استعداد و نمایانگر قدرت و قابلیت فرد در انجام تمرکز است.
بیمار در صورت تشخیص پزشک معالجش و تمایل خودش میتواند از هیپنوتیزم در برنامه درمانش استفاده کند. برای انجام موفقیت آمیز جریان درمان بیمار باید:
در موارد و شرایط زیر هیپنوتیزم اثرات درمان کننده اثبات شدهای دارد:
هیپنوتیزم درمانی یک روش درمانی است که در یک مرحله یا مراحلی از آن از هیپنوتیزم استفاده میشود. هیپنوتیزم درمانی میتواند به دو شکل متفاوت صورت بگیرد:
در این حالت ، درمانگر پس از صحبت کردن با بیمار و ایجاد آمادگی ذهنی و روحی در او ، در صورت نیاز بیمار به القای خُلسه هیپنوتیزمی ، او را به عمق مناسبی که برای برنامه درمانیاش مناسب باشد، میرساند و در این شرایط به هیپنوتیزم درمانی میپردازد.
در این روش کافی است بیمار طی 2 یا 3 جلسه ، طریقه استفاده از خود هیپنوتیزم و نحوه درمان و تلقین به خود را بیاموزد. پس از آن میتواند با روشی که یاد گرفته خودش را در خلسه هیپنوتیزمی قرار دهد و در این شرایط ، به صورت ذهنی ، متن تلقین را مرور کند و یا به نوار صوتی که پس از چند دقیقه سکوت. (مدت لازم برای رسیدن او به حالت خود هیپنوتیزم) متن تلقین را پخش میکند، گوش دهد. در این وضعیت ، بیمار بدون نیاز به مراجعات مکرر به مطب پزشک و صرف هزینه گزاف ، خودش این برنامه درمانی را انجام میدهد.
برای آموزش خود هیپنوتیزم به افراد عادی جامعه ، بایستی به نکات زیر توجه شود:
شما هر طور که بخواهید، همانطور خواهید شد! در جهان پهناور ذهن ، به همان صورتی که شما فکر میکنید، نیروهای محرکه و انگیزه دهنده شما ، به همانگونه سرنوشت شما را رقم خواهند زد؛ شما به طریقی خواهید رفت که به آن باور دارید و تا موقعی که زنده هستید، اراده شما بی صدا نخواهد گشت. پس در تمام جریان زندگی خود به این کلام هوشمندانه توجه داشته باشید:
هرگونه که فکر کنم ، همان گونه زندگی خواهم کرد.