شما چقدر قدرت تحمل ابهام دارید؟
مطلب امروز به موضوع "تغییر" در سطح فردی مربوط است. یکی از واقعیت های دنیای ما که از گذشته وجود داشته و امروزه سرعت سرسام آوری گرفته است گرایش به تغییر است. هر روز در تمامی ابعاد شاهد پدیده ی «تغییر» هستیم و همه ی ما به نحوی آن را تجربه کرده ایم. حتی بارها تصمیم به تغییر دیگران گرفته ایم! اما به یاد داشته باشیم پیش از تصمیم به تغییر دیگران باید ابتدا «خود» را تغییر بدهیم. تا وقتی خود تمرین تغییر کردن را تجربه نکنیم، دیگران را نمی توانیم متقاعد به اصلاح و بهبود بکنیم.
از جمله ی مهمترین نکاتی که در گرایش به تغییر باید مورد توجه قرار گیرد قدرت «تحمل ابهام» را می توان نام برد. منظور از تحمل ابهام این است که فرد در تطبیق خود با محیط تا چه اندازه احساس تهدید و مشکل می کند. هنگامی که تغییرات به صورت سریع و غیرقابل پیش بینی رخ می دهند اطلاعات ناکافی و غیر شفاف است. اینجاست که تفاوت آدم ها در نوع واکنش آنها اثر می گذارد. کسی که تحمل ابهام بالایی دارد معمولاْ درک پیچیده ای از رویدادها دارد و در تفسیرهای خود از سبک شناختی «ادراکی» پیروی می کند. چنین افرادی اطلاعات را بهتر منتقل می کنند و کلاْ نسبت به دیگران در محیط کار حساس هستند.
آیا شما تا به حال فکر کرده اید که قدرت تحمل ابهام تان چقدر است؟ اگر پاسختان منفی است برای اینکه شما را در این خودشناسی یاری کنم دعوت می کنم پرسشنامه ی زیر را خوانده و به هر گزینه از ? تا ? امتیاز بدهید. عدد یک یعنی «کاملاْ مخالف» و عدد هفت یعنی «کاملاْ موافق».
هرچه امتیاز شما بیشتر باشد، به این معنا است که از توان تحمل ابهام کمتری برخوردار هستید...
خرید اینتر نتی کتاب مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
رویارویی با حجم اضافی کار
در زندگی شغلی، گاهی اوقات وضعیتی پیش می آید که انسان از ازدیاد کار خسته و کلافه می شود. هیچ فکر کرده اید چرا چنین موقعیتی پیش می آید؟ در اینجا به چند خطوط راهنما (!) اشاره می کنیم که تمسک به آنها به ظاهر سبب کاهش حجم کار و در نتیجه راحتی شما می شود. ولی باطن امر چیز دیگری است:
همه ی روش های ذکر شده، در ظاهر به نفع شما بوده و با بار اضافی کار مبارزه می کنند. اما واقعیت این است که آنها یا کار را به تعویق می اندازند، یا اینکه کارآیی نهایی یا موفقیت عملیات را کاهش می دهند. پیداست برخی از آنها نتایج نامطلوبی برای خود شخص به بار می آورند.
سرکوب کردن نوآوری و خلاقیت کارکنان متأسفانه یکی از اتفاقات شومی است که حاصلش بازی بازنده- بازنده برای فرد و سازمان است. اینکه چرا چنین می شود خود حکایتی مفصل است، ولی گاهی اوقات ما خودمان هم ناخواسته و ندانسته روح نواندیشی و کارآفرینی را در خود و دیگران سرکوب می کنیم. خانمرزابت کانتر با زبانی ساده، ده قانون مهم برای نابودی خلاقیت و نوآوری معرفی کرده که توجه معکوس به آنها می تواند منشأ اثرات ارزنده برای «درانداختن طرحی نو» در سازمان شود.
به بیان دیگر اگر درپی نابودی خلاقیت و نوآوری دیگران و به ویژه زیردستان خود هستید توجه به نکات زیر ارزنده خواهد بود (!):
1- به هر ایده ی تازه ای که از طرف زیردستان به شما ارایه می شود با تردید و بدگمانی نگاه کنید، صرفاً به این علت که هم جدید است و هم از طرف زیردستان پیشنهاد شده است.
2- بر این پافشاری کنید که کارکنانی که برای اقدام به کاری، به تصویب شما نیاز دارند، ابتدا به چندین گروه دیگر از مدیران مراجعه کرده و از آنها نیز تأییدیه بگیرند.
3- از واحدهای سازمانی و افراد بخواهید در مورد پیشنهادهای یکدیگر به بحث و مجادله پرداخته و آنها را مورد انتقاد قرار دهند (این تدبیر بار تصمیم گیری را از شانه ی شما برمی دارد. فقط کافی است نظریه ی موفق را انتخاب کنید.)
4- انتقادات خود را آزادانه ابراز کنید، اما از تحسین خود داری کنید (این کار همواره زیردستان را مضطرب و گوش به زنگ نگه می دارد). بگذارید بدانند امکان اخراج آنها همیشه وجود دارد.
5- برای منصرف کردن افراد از گزارش کردن اشکالات در حوزه ی کاری خود، با مشکلات به عنوان نشانه های عدم موفقیت برخورد کنید.
6- به طور مکرر، همه چیز را با دقت کنترل کرده و اطمینان حاصل کنید که افراد، به هر آنچه می تواند مهم باشد، اهمیت می دهند.
7- در مورد تجدید سازمان یا تغییر در رویه ها و سیاست ها، محرمانه تصمیم بگیرید و به صورت ناگهانی آنها را به افراد اعلام کنید (این تدبیر آنها را در حالت آماده باش نگه می دارد).
8- اطمینان حاصل کنید هر نوع تقاضا برای دریافت اطلاعات کاملاً دلیل داشته باشد و اطلاعات مذکور به راحتی توزیع نشود (بدیهی است مایل نخواهید بود اطلاعات به دست افراد ناباب برسد).
9- تحت عنوان تفویض اختیار و مشارکت، مسئولیت تشخیص، کنارگذاردن یا جا به جا کردن افراد را به سطح مدیریت پایین تر واگذار کنید.
10- مهم تر از همه، فراموش نکنید که شما مقامات بالاتر، باید قبل از همه از نکات مهم درباره ی این کسب و کار مطلع شوید.
راستی، آیا این موارد برایتان آشنا نبودند؟!
خرید اینتر نتی کتاب مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
چهار بعد انسان کامل
در کتاب عادت هشتم، استفان کاوی مدل جالبی ارایه کرده است که در عین سادگی بسیاری از پرسش های موجود در مدیریت منابع انسانی را پاسخ می دهد. براین اساس انسان کامل دارای چهار بعد است: جسم، ذهن، دل و روان. انسان کامل برای تکامل این چهار بعد تلاش می کند. کاربرد سازمانی این مدل زیباست:
اگر هرکدام از این نیازها برآورده نشود وضعیت عدم تعادل پیش می آید و لاجرم آدمی ناگزیر از نشان دادن واکنش است: سرکشی، از زیر کار در رفتن، بدخواهی، زد و بند، افسردگی، فسیل شدن و ... در عوض، انسان کامل در سازمان، با تمام وجود متعهد به کار است و با هیجانی خلاق منافع خود، سازمان و جامعه را تحقق می بخشد.
خرید اینتر نتی کتاب مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
الگویی برای مدیریت زندگی
خیراً به مدلی برخوردم که برای مدیریت ای میل های دریافت شده در طول روز ارایه شده است. این مدل در اصل توسط خانم "سالی مک گی"- که مشاوری صاحب نام در مدیریت بهره وری است- مطرح شده است. بر این اساس شما در مقابله با انواع ایمیل هایی که همه روزه از این و آن دریافت می کنید چهار گزینه پیش روی دارید که به تکنیک ?D معروف است:
همین الگوی ساده در زندگی ما می تواند راهگشا باشد. مثلاً در روابط اجتماعی که حجم بالایی از ساعات تفکر ما را به خود اختصاص می دهد می توانیم مشکلات پیش آمده را این گونه حل و فصل کنیم: گذشت کنیم، تدبیری بیاندیشیم و یا در فرصتی مناسب در آن باره فکر کنیم. انباشتن مشکلات مانند انباشتن نامه های الکترونیک در Mailbox دردی را درمان نخواهد کرد.
در زندگی سازمانی روزانه، ذهن ما همچون یک بزرگراه شلوغ در معرض تردد انواع فکر و خیال است و اگر قادر به مدیریت مؤثر آن نباشیم بی شک به مشکل برخورده و اثربخشی مان زیر سؤال خواهد رفت. منظم بودن و داشتن سازماندهی خوب به ما در برقرار کردن توازن میان کار و زندگی کمک می کند.
به زندگی خود برگردیم و به تکنیک 4D بیاندیشیم. عمل به آن دشوار و دور از دسترس نیست...
خرید اینتر نتی کتاب مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
مدیریت رفتار سازمانی
رفتار سازمانی مطالعه ی تأثیر افراد، گروه ها و ساختار بر رفتار در سازمانها است که هدفش به کار بردن این دانش برای بهبود کارایی سازمانها است. رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروه ها در سازمان ها می باشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام می شود. یعنی روابط بین مردم و سازمان ها را در ارتباط با کل افراد، گروه ها، سازمان ها و سیستم های اجتماعی تشریح می نماید و هدف آن دست یابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر می باشد .
? عناصر رفتار سازمانی اساس یک سازمان برپایه فلسفه مدیریت، ارزش ها، بینش و اهداف می باشد و این عناصر خود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی از سازمان رسمی و غیررسمی و محیط اجتماعی است نشأت می گیرند. ? فرهنگ : نوع رهبری، ارتباط و پویایی گروه ها را تعیین می کند. کارکنان فرهنگ را به مثابه کیفیت عمر کاری که به میزان انگیزه آنها جهت می دهد، نگاه می کنند. پیامد نهایی این کار، عملکرد، رضایت فردی، رشد شخصی و بهبود می باشد. همه این عناصر برای ایجاد مدل یا چارچوبی که سازمان بر مبنای آن عمل می کند با هم ترکیب می شوند.
? مدل های رفتار سازمانی چهار مدل یا چارچوب اصلی وجود دارد که سازمان ها بر مبنای آنها عمل می کنند که عبارتند از:
1) مدل استبدادی مبنای این مدل، قدرت با گرایش مدیریتی اقتدار است. کارکنان به سوی فرمانبرداری گرایش داشته و به روسای خود وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که وضعیت معیشت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت حداقل است.
2) مدل مراقبتی مبنای این مدل منابع اقتصادی با گرایش مدیریتی پول است. کارکنان تمایل به امنیت و سود داشته و به سازمان وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که امنیت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت مشارکت انفعالی است.
3) مدل حمایتی مبنای این مدل رهبری با گرایش مدیریتی حمایت است. کارکنان تمایل به عملکرد شغلی و مشارکت داشته و نیاز دارند که شأن و منزلت آنها در نظر گرفته شود.
4) مدل مشارکتی مبنای این مدل مشارکت با گرایش مدیریتی کار گروهی است. کارکنان تمایل به انجام رفتار مسیولانه و خود نظمی دارند. کارکنان نیاز دارند که حس خود واقع بینی آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت، شور و ذوق تعدیل یافته می باشد.
اگرچه چهار مدل جداگانه وجود دارد ولی هیچ سازمانی فقط از یک مدل استفاده نمی کند. مدل اول استبدادی، ریشه هایی در انقلاب صنعتی دارد و مدیران در این حالت خارج از تیوری X آقای مک گریگور عمل می کنند. سه مدل بعدی با ساختن تیوری Y آقای مک گریگور آغاز شده است. از آن جایی که هر یک از این مدل ها در دوره های زمانی مختلف شکل گرفته اند، لذا بهترین مدل وجود ندارد. مدل مشارکتی نباید به عنوان آخرین و بهترین مدل انگاشته شود، اما می تواند به عنوان شروع یک مدل جدید یا پارادایم تلقی شود.
خرید اینتر نتی کتاب مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته