رفتار سازمانی
رفتار سازمانی مطالعه? تأثیر افراد، گروهها و ساختار بر رفتار در سازمانها است که هدف آن، به کار بردن این دانش برای بهبود کارایی سازمانها است.
رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروهها در سازمانها میباشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام میشود. یعنی روابط بین مردم و سازمانها را در ارتباط با کل افراد، گروه ها، سازمانها و سیستمهای اجتماعی تشریح می نماید و هدف آن دستیابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر میباشد.
محتویات[نهفتن]
|
در ابتدا رفتار سازمانی بر اساس دیدگاه مدیریت علمی تیلور تحلیل میشد اما به مرور افکار انسانگرایانه به ویژه نظریات پیتر دراکر جای آن را گرفت. رفتار سازمانی مطالعه منظم عملیات, اقدامات, کارها ونگرش های افرادی است که سازمان را تشکیل مدهند.
اساس یک سازمان برپایه فلسفه مدیریت، ارزش ها، بینش و اهداف میباشد و این عناصر خود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی از سازمان رسمی و غیررسمی و محیط اجتماعی است نشات میگیرند. اصولا از مولفه هایی چون رفتار فردی - رفتار گروهی متشکل شده است
نوع رهبری، ارتباط و پویایی گروهها را تعیین میکند. کارکنان فرهنگ را به مثابه کیفیت عمر کاری که به میزان انگیزه آنها جهت میدهد، نگاه میکنند. پیامد نهایی این کار، عملکرد، رضایت فردی، رشد شخصی و بهبود میباشد. همه این عناصر برای ایجاد مدل یا چارچوبی که سازمان بر مبنای آن عمل میکند با هم ترکیب میشوند.
چهار مدل یا چارچوب اصلی وجود دارد که سازمانها بر مبنای آنها عمل میکنند که عبارتند از:
مبنای این مدل، قدرت با گرایش مدیریتی اقتدار است. کارکنان به سوی فرمانبرداری گرایش داشته و به روسای خود وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که وضعیت معیشت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت حداقل است.
مبنای این مدل منابع اقتصادی با گرایش مدیریتی پول است. کارکنان تمایل به امنیت و سود داشته و به سازمان وابسته اند. کارکنان نیاز دارند که امنیت آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت مشارکت انفعالی است.
مبنای این مدل رهبری با گرایش مدیریتی حمایت است. کارکنان تمایل به عملکرد شغلی و مشارکت داشته و نیاز دارند که شان و منزلت آنها در نظر گرفته شود.
مبنای این مدل مشارکت با گرایش مدیریتی کار گروهی است. کارکنان تمایل به انجام رفتار مسئولانه و خودنظمی دارند. کارکنان نیاز دارند که حس خودواقع بینی آنها در نظر گرفته شود. نتیجه عملکرد در این حالت، شور و ذوق تعدیل یافته میباشد.
اگرچه چهار مدل جداگانه وجود دارد ولی هیچ سازمانی فقط از یک مدل استفاده نمیکند. مدل اول استبدادی، ریشههایی در انقلاب صنعتی دارد و مدیران در این حالت خارج از تئوری X آقای مک گریگور عمل میکنند. سه مدل بعدی با ساختن تئوری Y آقای مک گریگور آغاز شده است. از آنجائی که هر یک از این مدلها در دورههای زمانی مختلف شکل گرفته اند، لذا بهترین مدل وجود ندارد. مدل مشارکتی نباید به عنوان آخرین و بهترین مدل انگاشته شود، اما میتواند به عنوان شروع یک مدل جدید یا پارادایم تلقی شود.
در یک سیستم اجتماعی، مجموعه پیچیدهای از روابط متعامل به شیوههای مختلف میباشد. در یک سازمان، سیستم اجتماعی همه افرادی را که در آن هستند و روابط آنها با همدیگر و دنیای بیرون را شامل میشود. رفتار یک عضو میتواند اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر روی رفتار دیگران داشته باشد. نکته دیگر اینکه سیستمهای اجتماعی مرز ندارند. آنها کالاها، عقاید، فرهنگ و... را با محیط اطراف مبادله میکنند.
رفتار پذیرفته شده جامعه است که دربرگیرنده باورها، عادات، دانش و عمل میباشد.فرهنگ اگرچه به ندرت وارد بخش خودآگاه انسان میشود ولی بر رفتار انسان اثر می گذارد. مردم به فرهنگ به عنوان چیزی که به آنها ثبات، امنیت، درک و توانایی پاسخ به موقعیتهای جدید را میدهد، متکی هستند.
به همین دلیل است که مردم از تغییر می ترسند. آنها از سیستمی که پویاست، واهمه دارند زیرا امنیت آنها را از بین برده و نمیتوانند فرایندهای جدید را درک کرده و اینکه چگونه به موقعیتهای جدید پاسخ دهند.
زمانی است که کارکنان به طور موفقیت آمیزی نفوذ خود را بر روی یک سیستم اجتماعی با به چالش کشیدن فرهنگ اعمال میکنند.
نمودار نشان میدهد که چگونه فردگرایی اثرات متفاوتی بر سازمانها دارد:
این ابزاری است که برای بقا در یک محیط کاملا رقابتی بکار گرفته میشود. داشتن افرادی که با سازمان رشد میکنند.
فردگرایی برای حقوق فردی، شبکههای اجتماعی به هم پیوسته منعطف، خوداحترامی، پاداشها و کارراهه فردی مساعد است. این حالت در خارج از خانه شماره یک در نمودار اتفاق می افتد.
سازمان بهترین میباشد؟ مساعد میباشد. سازمانها نیاز به مردمی برای ایجاد چالش، سوال و آزمایش دارند و این درحالی است که هنوز وجود فرهنگ است که افراد را در داخل یک سیستم اجتماعی مقید می نماید.
بهبود سازمانی کاربرد سیستماتیک دانش و علم رفتاری در سطوح مختلف از قبیل گروه، ارتباطات بین گروهها، سازمان و غیره برای انجام تغییرات برنامه ریزی شده است و اهداف آن، کیفیت بالاتر عمر کاری، سازگاری و اثربخشی میباشد.
این کار با تغییر در نگرش ها، رفتارها، ارزش ها، استراتژی ها، رویهها و ساختارها آنطوری که سازمان بتواند با فعالیتهای رقابتی، پیشرفتهای تکنولوژیک و سرعت زیاد تغییر در محیط سازگار شود، انجام میشود.
بهبود سازمانی هفت ویژگی دارد که عبارتند از:
کیفیت عمر کاری مساعد یا نامساعد بودن محیط کاری است و هدف از آن بهبود مشاغل و شرایط کاری است که برای هر دوی کارمند و سازمان خوب باشد.
یکی از راههای انجام کیفیت عمر کاری، طراحی شغل میباشد.
برخی از گزینههای در دسترس برای بهبود طراحی شغل عبارتند از:
در طراحی مجدد شغل دو طیف زیر وجود دارد:
تنوع بیشتری از وظایف و فعالیتها را به شغل اضافه میکند به طوری که شغل مذکور خسته کننده نباشد.
این کار باعث عریض تر شدن شغل میشود. یعنی تعدادی از وظایف مختلف را یک کارمند انجام میدهد. این کار را میتوان به وسیله گردش شغلی هم انجام داد.
از سوی دیگر، غنی سازی شغلی، محرکهای بیشتری را اضافه میکند، به شغل عمق بیشتری می بخشد و شامل کنترل بیشتر، مسئولیت و صلاحدید درخصوص چگونگی انجام یک کار میباشد. این شیوه برخلاف توسعه شغلی که به آسانی تنوع بیشتر به کار میدهد، اختیارات بیشتر را که مورد نیاز کارمند هست به او میدهد.
ازجمله مزایای غنی سازی شغلی عبارت است از:
شیوههای متنوعی برای بهبود غنی سازی شغلی وجود دارد که از آن جمله عبارتند از:
راه حل ساده رفع بوی بد کولرهای آبی
در فصل گرم سال کولرها نقش مهمی در کاهش دمای داخلی ساختمانها دارند و امسال با توجه به گرانی بی سابقه برق و اخطار وزارت نیرو که جز مناطق جنوبی ایران برق مصرفی کولرهای گازی در سایر نقاط کشور گران بار خواهد آمد، بحث کولرهای سنتی یا همان کولر آبی داغ تر از سالهای قبل است. خوب دیگر مشکلی با این بوی بد شما را آزار نخواهد داد.
یکی از آزاردهنده ترین چیزها در مورد این نوع کولرها معضل بوی بد کولر است. بویی شبیه آب مانده و لجن زده. در مورد کولرهای دارای پوشال و یا سلولزی هم این موضوع صدق میکند. اما رفع این اشکال خیلی ساده است. برای اینکه از دست این مشکل راحت شوید کافی است یکبار این موارد را انجام دهید.
1-این موضوع به نو و کهنه بودن پوشال ربطی ندارد اما اگر پوشال کولر پوسیده است آن را عوض کنید.
2-داخل سینی آب کولر یک استکان بزرگ وایتکس و یا شیشه شوی بریزید و پنجره های آن را در جای خود قرار دهید. حال بدون آنکه فن کولر را روشن کنید فقط پمپ آب را بزنید تا آب به جریان بیافتد و کاملا” آغشته سازی صورت گیرد. 30 دقیقه تا یک ساعت صبر کنید.
3-حال کاملا” آب سینی کولر را تخلیه نمایید و آن را بشویید و دوباره پر کنید.
4-داخل سینی کولر در حد نصف استکان وایتکس و یا مایع شیشه شوی بریزید.
5-هر 10 روز تا دو هفته یکبار در صورت نیاز آب سینی را تعویض و در حد نصف استکان شوینده به آن اضافه کنید.
اما نکات مهم :
1-از شوینده های کف کننده مانند تاید و مایع ظرفشویی استفاده نکنید که کف همه جا را بر میدارد. فقط وایتکس، شیشه شوی و یا مایعهای تمیزکننده سطوح
2-در افزودن این مایعات به آب داخل کولر زیاده روی نکنید.
3-از جوهر نمک و شوینده های قوی به هیچ وجه بهره نگیرید چون فلز بدنه کولر را نابود میکنند.
با انجام این کار بدون انکه کولر شما صدمه ببیند هم از بوی نامطبوع راحت می شوید و هم نیازی به استفاده مکرر از جرم گیر کولر نخواهید داشت.
سوالاتی که اندیشیدن شما را تغییر خواهد داد
همه ما در طول زندگی خود چه بصورت آگاهانه و چه ناآگاهانه در تلاش برای تغییر خود و زندگی پیرامون خود هستیم. اما گاهی همه تلاش های ما برای این تغییرات به نتیجه مطلوب نمی رسند و ما از خود می پرسیم که کجای مسیر تغییر را اشتباه رفته ایم؟ این سوال ها جواب درست یا غلط ندارند.گاهی اوقات مطرح کردن یک سوال درست خود پاسخی است به سوال. ?-اگر کسی نداند شما چند سال دارید، دوست دارید چند ساله باشید؟ ?-کدام بدتر است، شکست خوردن یا هرگز تلاش نکردن؟ ?-اگر زندگی کوتاه است، چرا ما کارهایی را انجام می دهیم که دوست نداریم و کارهایی را که دوست داریم انجام نمی دهیم؟ ?-آیا آنچه شما اعلام می کنید که انجام شده و گفته شده است، بیش از آن چیزی است که انجام داده اید؟ ?-آن چه چیزی است که شما برای تغییر جهان دوست دارید آن را انجام بدهید؟ ?-اگر شادی واحد پول ملی کشور بود، شما چه کاری را انتخاب می کردید تا ثروتمند شوید؟ ?-آیا شما همیشه کاری را که به آن معتقد هستید انجام می دهید، یا اینکه برای کارهایی که انجام می دهید دلیلی می آورید؟ ?-اگر طول عمر متوسط انسان ها ?? سال بود،چه تفاوتی در زندگی خود ایجاد می کردید؟ ?-جریان زندگی شما تا چه اندازه در کنترل شماست؟ ??- آیا شما بیشتر نگران انجام درست کارها هستید ، و یا انجام کارهای درست؟ ??-شما وعده نهاری با ? دوستی که برای شما احترام برانگیز و قابل تحسین هستند دارید.درجریان نهار آنها از یکی از دوستان صمیمی شما شروع به انتقاد می کنند بدون اینکه بدانند او دوست شماست. انتقاد هایی ناخوش آیند و غیر قابل قبول. در این لحظه چه می کنید؟ ??-اگر این امکان فراهم بود که برای یک کودک در حال تولد از شما برای یک قسمت از وجودش مشاوره گرفته و بر اساس نظر شما باشد، آن قسمت کدام بخش بود؟ ??- آیا شما برای نجات یک نفر حاضر به قانون شکنی هستید؟ ??-آیا شما تاکنون جنون و دیوانگیی را دیده اید که بعد از آن شاهد خلاقیتی بوده باشید؟ ??- شما چه چیزی می دانید که بواسطه آن خود را از دیگر مردم متفاوت بدانید؟ ??-چه چیزهایی است که شما را خوشحال می کند ، اما ممکن است دیگران از آن خوشحال نشوند؟ ??- چه چیزی هست که شما دوست داشته اید انجام دهید ولی تا کنون انجام نداده اید؟ چه چیزی شما را عقب نگه داشته؟ ??- آیا شما بروی نقطه ایی نگه داشته شده اید که برای رفتن و عبور کردن از آن نیاز به اجازه گرفتن دارید؟ ??- اگر شما مجبور بودید به کشور و منطقه دیگری به جز کشوری که در آن اکنون زندگی می کنید بروید، چه کشوری را انتخاب می کردید و چرا؟ ??-آیا شما دکمه آسانسور را بیش از یکبار فشار می دهید؟ آیا به نظر شما سرعت حرکت آسانسور را زیاد می کند؟ ??- آیا شما ترجیح می دهید یک نابغه نگران باشید یا یک ساده لوح شاد؟ ??- چرا شما، شمایید؟ ??- آیا تا کنون نوعی از دوستی بوده است که شما بخواهید دوستی از آن نوع داشته باشید؟ ??- کدام بدتر است، وقتی یک دوست خوب از شما دور شده و به دور دست میرود ، یا از دست دادن ارتباط با یک دوست خوب که در نزدیکی شما زندگی می کند؟ ??-چه چیزهایی هستند که شما بخاطر آنها سپاسگزاری می کنید؟ ??-کدام را انتخاب می کنید؟ دوست دارید همه خاطرات قدیمی خود را فراموش کنید ، ویا اینکه هرگز نتوانید خاطره جدیدی ایجاد کنید؟ ??- آیا ممکن است شما یکبار حقیقتی را فهمیده باشید بودن اینکه چالشی را گذرانده باشید؟ ??-آیا بزرگترین ترس های شما به حقیقت می پیوندد؟ ??-بیاد بیاورید ? سال پیش را که از موضوعی ناراحت بودید، آیا آن موضوع هنوز مسئله شماست؟ ??-شادترین خاطره دوران کودکی شما چیست؟ چه چیزی آن را خاص و فراموش نشدنی می سازد؟ ??-در چه زمانی از گذشته های نزدیک شما احساس شور و هیجان و سرزنده بودن داشته اید؟ ??-اگه حالا نه، پس کی؟ ??-اگر آنچه را می خواهید هنوز حاصل نشده است، پس چه چیزی برای از دست دادن دارید؟ ??-آیا تا به حال به کسی برخورد کرده اید ، که بودن گفتن هیچ حرفی از کنار شما رد شده باشد و شما احساس کرده باشید این بهترین مکالمه ای بوده که تاکنون داشته اید؟ ??-چرا ادیان که عشق و صمیمیت را ترویج می کنند، عامل بسیاری از جنگ ها شده اند؟ ??-آیا ممکن هست بدانید چه چیز خوب است و چه چیز بد، بدون اینکه شک کنید؟ ??-اگر شما امروز برنده یک میلیون دلار بودید، کدامیک از وظایف و کارهای خودتان را ترک می کردید؟ ??-آیا شما سعی می کنید کار کمتری انجام بدهید، یا بیشتر کارهایی که دوست دارید را انجام بدهید؟ ??-چه احساسی داشتید اگر می توانستید این روز و امروزتان را صد روز قبل زندگی می کردید؟ ??-آخرین باری که قدم زنان در تاریکی فقط با درخشش یک ایده که واقعا به آن اعتقاد داشته اید قدم زده اید کی بوده؟ ??-اگر هر کسی که قرار بود فردا بمیرد را شما یک روز قبل متوجه می شدید، امروز برای بازدید چه کسی میرفتید؟ ??- آیا حاضر هستید ?? سال از عمر شما کاهش پیدا کند ولی به جایش آدم بسیار جذاب و معروفی بشوید؟ ??-چه تفاوتی بین زنده بودن و زندگی واقعی وجود دارد؟ ??-کی وقت پایان دادن به محاسبه خطرات و منافع است و شروع حرکت رو به جلو با تکیه بر آنچه که میدانید درست است؟ ??-اگر ما از اشتباهات خودمان چیز یاد می گیریم، چرا همیشه از اشتباه کردم واهمه داریم؟ ??-چه کار متفاوتی انجام می دادید اگر می دانستید که هیچ کسی شما را مورد قضاوت قرار نخواهد داد؟ ??-آخرین باری که شما متوجه نفس کشیدن خودتان شدید کی بوده؟ ??-چه چیزی را دوست دارید؟ آیا هیچ یک از اقدامات اخیر شما نشان دهنده این دوست داشتن بوده؟ ??-همه تصمیم گیری ها در حال حاضر گرفته خواهد شد. حال سوال این است: آیا شما برای خودتان تصمیم می گیرید ، و یا اجازه می دهید دیگران برای شما تصمیم بگیرند؟
نکته بسیار مهمی وجود دارد که بزرگان همیشه برای ما مطرح می کنند و آن این است که ” کشف صحیح صورت مسئله خود نیمی از راه حل است” و برای درک و کشف بهتر مسائل اولین ابزاری که برای ذهن بشر در دسترس است پرسیدن سوال است.همیشه خوب سوال پرسیدن یک هنر است ، بخصوص وقتی ما از خودمان سوال می پرسیم و پاسخ را بایستی بخشی از درون ما، حال چه ذهن باشد چه قلب ما پاسخ دهد.همانطور که داده های ورودی غلط منجر به نتیجه نا مطلوب خواهد شد، پرسیدن سوال های خوب و مهم و تاثیرگذار از خود می تواند کلیدی باشد برای یافتن پاسخ های درست و کسب موفقیت های مورد نظر.
در زیر ?? سوال مهمی که همه ما برای گشوده شدن بخشی از ذهن و روح خود و کشف افکار و احساسات درونی خود بدان نیاز داریم گردآوری شده و در اختیار شما قرار می گیرد. لازم نیست همه این سوالات را به یکباره بخوانید و یا پاسخ دهید، توصیه می شود برخی از آنها را در جلوی چشم خود مدت ها قراردهید تا جواب مناسب را بیابید.
شرم و حیای خاص ایرانی و عدم صداقت ناشی از آن نیز از موانع جدی ابراز این قبیل عواطف و استقبال از آنها بوده است. البته استثناء همیشه وجود دارد و نافی قاعده هم نیست. نکته جالب توجه این که روحیات مزبور نه تنها در اغلب موارد جنبه ای عقلانی ندارد بلکه در بسیاری از موارد خصلت و خاستگاه دینی نیز ندارند و به نظر می رسد که بیشتر جنبه فرهنگی داشته باشند. از این روست که جا دارد منتقدان فرهنگ و نیز اصلاح گران سنت های دینی به بازاندیشی در این قبیل امور همت گمارند. البته چنین به نظر می آید که نسل جدید منتظر این تفحصات نمانده و خود در میدان عمل، تجدید نظر را آغاز کرده است. ملاحظه در همین تجدید نظرها و انواع جلوه های آن نیز باید مورد توجه و تحلیل واقع شود.
همان گونه که ویکتور فرانکل در اثر مشهور خود «انسان در جستجوی معنی» نشان داده، سلامت روانی و رفتاری آدمیان دقیقاً در گرو مساعد و متعارف بودن وضعیت زیست آنهاست و با از حد گذشتن سختی ها، فشارها و تنگناها آستانه تحمل و توان انسان به سر می رسد و او حتی می تواند به موجودی خطرناک تبدیل شود. در جامعه امروزی این مشکلات اقتصادی و فشارهای ناشی از آن در زندگی روزانه، تلخی و سختی خود را به شمار قابل ملاحظه ای از شهروندان می چشاند. به نظر می رسد که برای کثیری از هموطنان، زندگی مترادف با تلاش برای تأمین معیشت شده است. در بسیاری از موارد حداقل فراغت لازمه برای برقراری رابطه ای مهرآمیز میسر نیست و ارتباط میان زوجین تحت فشارهای زندگی هر روزه به انسداد می گراید و با موانع جدی روبرو می شود. ارتباطی که در فقدان آن انواع سوءتفاهم ها نضج می توانند گرفت و کینه و سردی و دلخوری به جای مهر و صفا و گرمی می توانند نشست.
در خصوص مشکلات اقتصادی نباید از نظر پوشیده داشت که گرچه این قبیل مسائل برای رابطه توأم با مهر و محبت تهدیدی جدی به شمار می آیند، لیکن چنین نیست که در نبود این گونه مشکلات، عشق ورزیدن امری محتوم و حتمی الوقوع باشد. به طوری که در اقشار مرفه جامعه نیز ممکن است در این زمینه دشواری هایی بروز نماید که البته دلایلی متفاوت دارند. ناگفته نمی توان گذاشت که در سال های اخیر رواج فرهنگ مصرف گرایی در سطوح مختلف سبب نارضایتی های گسترده ای شده است. یعنی بخشی از ناکامی ها در پی برآورده نشدن نیازهای کاذبی است که افراد را به دنبال خود می کشند. وضعیت مزبور نه تنها شکاف و دافعه میان اقشار و طبقات اجتماعی گوناگون را سبب می گردد، بلکه درون اعضای یک خانواده نیز انواع گسل های عاطفی را پدید می آورد. کوتاه سخن این که همواره پایین بودن درآمد و دارایی نیست که مشکل زاست، گاهی بالا بودن توقعات، زمینه را برای مهرورزی ناهموار می سازد.
به رغم جدی بودن مسئله به نظر می رسد که در ایران هیچ سازمان، نهاد، تشکل و مؤسسه ای وجود ندارد که متولی آموزش مهر ورزیدن و شناسایی و معرفی موانع آن باشد. صدا و سیما که می تواند در این زمینه نقش آفرینی گسترده ای داشته باشد، برنامه های مرتبط با خانواده را عمدتاً به گونه ای کلیشه ای و لذا غیرجذاب به پیش می برد. از سوی دیگر از آنجا که رویکرد این سازمان به خانواده غالباً نگاهی سنتی را مد نظر دارد، احتمالاً مشکل را به رسمیت نمی شناسد که برای آن چاره ای بیاندیشد. در مواقعی که در برنامه ای به این موضوع مهم پرداخته می شود لحن و طنین بحث نوعاً به نحوی مماشات گونه است و پیچیدگی واقعیت را مکشوف نمی سازد و لحاظ نمی دارد.
نکته دیگر به ساعت پخش برنامه های مرتبط با خانواده برمی گردد که احتمالاً شمار وسیعی از مخاطبان به علت نامناسب بودن زمان پخش و تقارنش با حضور در محل کار، امکان تعقیب و مشاهده برنامه را از دست می دهند. ضمن این که اساساً معلوم نیست که چه تعداد از کسانی که محتاج دریافت و ارتقای آگاهی در رابطه با این مشکل هستند اساساً به این رسانه توجهی دارند.
سوتیتر 1آموزش و پرورش یکی از نهادهایی است که می تواند در تعلیم اهمیت مهر ورزیدن در زندگی سهمی به سزا داشته باشد. اساساً یکی از وظایف و کارکردهای اصلی نهاد آموزش و پرورش کمک به کودکان در یادگیری مهارت های اساسی زندگی روزانه است.
به نظر می رسد که روند و روح حاکم بر آموزش و پرورش در ایران مبتنی بر انتقال و آموزش دانسته های غیرکاربردی آن هم به شیوه ای خشک و منسوخ است. حجم وسیعی از مواد درسی هیچ ربطی به زندگی واقعی ندارد. واقعیت این است که بخش بزرگی از مضامین آموخته شده را دانش آموزان به زودی فراموش می کنند. در حالی که با توجه به فوریت و اهمیت این قبیل مسائل زندگی ساز، برنامه ریزان و سیاستگذاران سازمان آموزش و پرورش باید با هدف لحاظ کردن این گونه مقاصد آموزشی به تجدید نظری اساسی روی آورند.
به هر روی گویی این انتظار وجود دارد که خانواده ها آئین مهرورزی را خود به فرزندان آموزش دهند. سخن بر سر این است که خود خانواده ها را چه کسی آموزش خواهد داد؟ محلی که احتمالاً مولد مسئله و مبتلا به مشکل است چگونه می تواند بدون انواع بهسازی ها به حلال مشکل تبدیل گردد؟
منابع:
- مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده- تألیف باقر ساروخانی
- راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی؛ گیدنز، آنتونی؛ ترجمه منوچهر صبوری- محمدرضا زمردی
خالق فیلم سینمایی “آواز گنجشکها” عصر امروز پس از گرفتن جایزه فیلم برگزیده انجمن روزنامهنگاران مسلمان، با قرائت متنی به جسارت برخی به اصطلاح روشنفکران داخلی به مقام پیامبر مهربانی به شدت انتقاد و از تمام آنان که در مقابل این جفای بینظیر سکوت کردهاند گله کرد.
متن کامل یادداشت مجید مجیدی به این شرح است: “خدای را شاکرم که در هیاهوی نغمههای ناساز، “آواز گنجشکها” بر گوشهای بسیار شنیدنی آمد و بر چشمهای فراوان دیدنی. از انعکاس مثبت فیلم در این مدت کوتاه در میان گروهها و مخاطبان گوناگون سخن نمیگویم، اما در مقابل آنان که از تکرار و پیام تکراری فیلم سخن گفتهاند میگویم هیچ ابایی ندارم اعلام کنم فیلم مانند آثار قبلی من “بچههای آسمان”، “رنگ خدا”، “باران” و “بید مجنون” باز هم بر فطرت و نهاد پاک انسانی تاکید میکند.”
وی ادامه میدهد: “باز هم سخن از نیاز دنیای امروز یعنی معنویت. بدون تکیه به معنویت ، آنچنانکه در جای جای جهان میبینیم. انسانها گرگهای درندهای خواهند شد که درندگان وحشی نیز شرمنده ددمنشیهای آنانند. در شرایطی که جای خالی “خدا” بیش از هر زمان و عصری احساس میشود و تاریخ گواه آنکه بدون خدا هر عملی مباح و آزاد است ، باید آزادگان نگران باشند و از آن میان هنرمندان آزاده.”
در بخشی دیگر از یادداشت مجیدی میخوانیم: “در این صورت چه باک از برچسب “تکرار” که اگر تکرار “مذموم” بود و ناپسند، باید اولین اعتراض و بزرگترین اعتراض را به پیامبران نمود که در طول اعصار و قرون همه سخن تکراری بر زبان راندهاند و پیام تکراری “بازگشت به معنویت” را سر دادهاند. وقتی “آواز گنجشکها” در برلین به نمایش درمیآید و استقبال تماشاگران گوناگون و منتقدان ریز و درشت اینچنین بهتانگیز و حیرتآور میشود، من بر این باور استوارتر میگردم که اخلاق و معنویت گمشده عصر ماست و این مهم جغرافیا و مکان نمیشناسد.”
مجیدی مینویسد: “اعتراف میکنم که نگاه اینچنینی و موفقیت و اقبال آنچنانی را وامدار مکتبی هستم که در آستانه رحلت بزرگ پیامدارش رسول گرامی اسلام (ص) هستیم. وامدار پیامبری که از پس قرنها ندایش را میشنوم که فرمود “من مبعوث شدم تا برتریها و مکارم اخلاقی را به اتمام رسانم.” وامدار رسول رحمتی که بر نهاد و فطرت پاک انسانی تکیه میکرد و میفرمود “هر انسانی بر فطرت پاک زاده میشود، حتی اگر پدران و مادرانی کافر و مشرک داشته باشد.” وامدار پیامبری که نه تنها در عصر خود، که امروز نیز مظلوم و جفادیده است.”
خالق “آواز گنجشکها” میافزاید: “اگر روزگاری کودکان و دیوانگان سنگش میزدند و دندان و پیشانی مبارکش را میشکستند و در برابر اندیشمندان دور از خدا شاعر و نادانش میخواندند، در جاهلیت نوین نیز مانند جاهلیت اولی داستان تکرار میشود. نابخردان و کودکصفتان با هجو و کاریکاتور با او به ستیز برمیخیزند و اندیشهورزان دنیاطلب شاعر و نادانش میخوانند و چون جاهلیت پیشین قرآن را “اساطیر الاولین” میدانند.”
فیلمساز ایرانی نامزد اسکار مینویسد: “آن روز که جشنواره فیلم دانمارک را به خطر بیحرمتی به پیامبر مهربانی کنار نهادم، بسیاری آن اقدام را سیاسی و حکومتی خواندند. در دنیای آلوده امروز کار به جایی رسیده که ارزشها ضدارزش شمرده میشود و ضدارزشها، ارزش. هر عملی چون به مزاج ما خوش نیاید در توهم خویش به جایی منسوبش میکنیم. اگر کسی از اعتقاد و باورش دفاع کند وابسته خوانده میشود و اگر آسوده بنشیند تا به مقدساتش بدترین توهینها و نارواییها صورت گیرد، آزاده است.”
مجیدی ادامه میدهد: “اینجا میگویم که من نه از موضع دفاع از حاکمیت و دولت ـ که میدانید مرا با سیاست و سیاستپیشگی کاری نیست ـ که از موضع یک مسلمان، یک هنرمند پیرو مکتب اهل بیت، انزجار خود را از آنچه یک به اصطلاح روشنفکر گفته است اعلام میکنم و از همه آنان که در مقابل این جفای بینظیر سکوت پیشه کردهاند، گلهمندم.”
به باور وی، حالا باید پرسید اگر سیاستپیشه نیستیم، چرا وقتی چند کودکصفت و دیوانهرفتار بیگانه با کاریکاتور به پیامبر ما توهین میکنند آن موج به راه میافتد، اما امروز که از زبان خودی ناپسندترین نسبتها به آن بزرگ و کتاب هدایتش قرآن داده میشود، سکوت همه جا را دربر میگیرد و جز یکی دو صدایی کمجان هیچکس فریاد نمیزند که چرا دوباره از پس قرنها به پیامبر نسبت شاعری میدهند و قرآنش را احساسات شاعرانه و خطاپذیر میخوانند.
خالق “رنگ خدا” میافزاید: “اگر آن روز که روشنفکران مذهبی عصمت و علم غیب ائمه را زیر سئوال بردند و نفی کردند یا مسلمات تاریخی چون غدیر و شهادت حضرت زهرا (س) را افسانه خواندند یا مانند همین قلم منحرف زیارت جامعه کبیره را “مرامنامه شیعه غالی” برشمردند سکوت نمیکردیم، امروز جسارت را به مرحله پیامبر و قرآن نمیرساندند تا علنا پیامبر را فردی عامی و ناآگاه و همسنگ افراد جاهلی بدانند و قرآن، کلام الهی را، محصول بشری بخوانند.“
مجیدی در پایان یادداشت خود میآورد: “کسی که ادعای مولویشناسی میکند و برای او بیش از معصومان ارج و اعتبار قائل است، بداند که به حکم مرادش مولوی کافر است؛ گرچه قرآن از لب پیغمبر است / هر که گوید حق نگفت آن کافر است. این همه آوازها از شه بود / گرچه از حلقوم عبدالله بود.”
منبع : مهر