هنر تندرست ماندن
اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ احساساتتان را بیان کنید. اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ اعتماد کنید.
هیجانات و احساساتی که سرکوب یا پنهان شده باشند به بیماریهایی نظیر ورم معده، زخم معده، کمر درد و درد ستون فقرات منجر میشوند.
سرکوبی احساسات به مرور زمان حتی میتواند به سرطان هم بیانجامد. در آن زمان است که ما به سراغ یک محرم میرویم و رازها و خطاهای خود را با او در میان میگذاریم!
گفتگو، صحبت کردن، کلمات، ... وسیله درمانی قدرتمندی هستند.
اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ تصمیمگیری کنید.
افراد دو دل و مردد دچار دلهره و اضطراب هستند. دو دلی و بیتصمیمی باعث میشود که مشکلات و نگرانیها روی هم انباشته شوند.
افراد مردد در معرض بیماریهای معدی، دردهای عصبی و مشکلات پوستی قرار دارند.
افراد منفی، مشکلات را بزرگ میکنند و راه حلها را نمییابند. آنها غم و غصه، شایعه و بدبینی را ترجیح میدهند.
روشن کردن یک کبریت بهتر از تاسف خوردن از تاریکی است. زنبور، موجود کوچکی است اما یکی از شیرینترین چیزهای جهان را تولید میکند.
ما همانی هستیم که میاندیشیم. افکار منفی باعث تولید انرژی منفی میشوند که آنها نیز به نوبه خود تبدیل به بیماری میگردند.
کسی که واقعیت را پنهان نگاه میدارد، تظاهر میکند و همیشه میخواهد راحت و خوب و کامل به نظر دیگران برسد، در واقع بار سنگینی را بر دوش خود قرار میدهد.
مثل یک مجسمه برنزی با پایههای گِلی. هیچ چیز برای سلامتی بدتر از نقاب به چهره داشتن و زندگی کردن با تظاهر نیست.
این گونه افراد زرق و برق زیاد و ریشه و مایه اندکی دارند و مقصد آنها داروخانه، بیمارستان و درد است.
اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ واقعیتها را بپذیرید.
سرباز زدن از پذیرش واقعیتها و عدم اتکاء به نفس، ما را از خودمان بیگانه میسازد. هسته اصلی یک زندگی سالم، یکی بودن و رو راست بودن با خود است.
کسانی که این را نمیپذیرند، حسود، مقلد، مخرب و رقابت طلب میشوند. پذیرفتن انتقادها، کاری عاقلانه و ابزار درمانی خوبی است.
کسانی که به دیگران اعتماد ندارند نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند و نمیتوانند رابطه پایدار و عمیقی با دیگران به وجود آورند.
آنها معنی دوستی واقعی را درک نمیکنند. بیاعتمادی باعث کاهش ایمان فرد میگردد
راه های رسیدن به آرامش
زندگی . آرامش و دیگر هیچ 1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید. 2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره ی آرامش است، با زور نمی توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید. 3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند. 4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید. 5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می شود. 6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند، زندگی می کنند و لذت می برند. 7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می کنید. 8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید. 9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد. 10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید، طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید. 11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟ 12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید. 13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت. • هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید. • در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند. • فشردن یک توپ کوچک، تنشهای عصبی را که در انگشتان و دستهای شما متمرکز شدهاند، خالی می کند. • لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می شود. 14- لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقتها آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید. 15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهی ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می کند، زیرا ماهیها آرام شنا می کنند و آرام تنفس می کنند. 16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد. 17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید. 18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می کند و به شما اجازه میدهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید. 19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیده اید، آنگاه می توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتادهاید، اکنون زمان آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می شود. 20- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید. 21- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است. 22- شاد کردن دیگران، موجب آرامش می شود. نمی دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست! 23- اگر می دانستید که : «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = ا سترس ، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
در ابتدای بحث سند را تعریف مینمائیم: ماده ???? قانون آئین دادرسی مدنی سند را عبارت میداند از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد. آیا به نظر شما این تعریف جامع و مانع است یا خیر؟
آقای قاسمی: در حقوق تجارت سند میتواند مبین انتقال دینی از دیگری بشود، موجب ضمانت از باب ظهرنویسی و تضمین و نیز تبدیل تعهد به اعتبار مدیون بودن در حالیکه ماده ???? تعریف سند از دیدگاه قانون مدنی را بیان نموده است. به عبارت دیگر این تعریف جامع نیست زیرا بسیاری از اسناد در مقام دفاع یا دعوی نیستند مثل شناسنامه یا گواهینامه بنابراین سند چیزی است که برای اثبات حق مورد استفاده قرار میگیرد و این اثبات حق ممکن است در مقام دعوا باشد و یا نباشد. این تعریف هم جامع نیست و یک سری از اسناد را در بر نمیگیرد از طرف دیگر مانع هم نیست و یک سری از نوشتهها که سند محسوب نمیشوند داخل تعریف قرار میگیرند و ممکن است نوشتههایی باشند که در جهت اثبات حکمی قرار بگیرند.
احکام و مقررات راجع به سند در بحث ادله اثبات دعوی مطرح شده است و ادله اثبات دعوی، ادله موضوعی دعوا هستند نه ادله حکمی.
بنابراین تعریفی که از سند در قوانین آمده، جامع و مانع نیست و با توجه به اینکه جایگاه سند در مباحث فقهی هنوز مشخص نیست، این نیاز احساس میشود که باید تعریف مجددی ارائه گردد.
آقای افشار: اگر نوشته را به کنار هم گذاشتن الفاظ و حروف معنادار و با مفهوم تعبیر نمائیم به نظر میرسد این تعریف ایراد دارد زیرا تصاویر و نقوش هم ممکن است در حکم سند باشد و فقط نوشته شامل آن نمیشود.
پاسخ: اعداد و ارقام هم همینطور هستند و دفاتر تجارتی پر از آن است لذا حروف به تنهایی مدرک نیست و آیا اعداد در قالب حروف (به نحو مرسوم در قدیم) اگر معنادار باشد سند نیست؟ بله سند است.
توضیح یکی از همکاران: اعداد، وقتی معنادارند که در کنار حروف قرار بگیرند و مفهومی را برساند، در این صورت نوشته محسوب میشود.
آقای کریمی: هم اعداد و هم حروف سند محسوب میشوند آیا نقشه هوایی سند است یا خیر؟ بله سند است پس شامل تصاویر هم میشود. کروکی پلیس راه نیز سند است بنابراین هر تصویر، عدد، کلمه که در مجموع مفهومی را برساند میتواند در شمول تعریف سند باشد.
سؤال: با توجه به مسائل مطروحه فوق آیا بیان و اعتراف و اقرار افراد هم سند محسوب میشوند یا خیر؟
افرار به صورت کتبی و شفاهی است، اقرار شفاهی میتواند مستند دعوا قرار بگیرد و دلیل محسوب شود ولی نوشته و سند نیست در حالیکه اقرارنامه کتبی در دادگاه هم مستند حکم قرار میگیرد هم سند است. و طرف مقابل میتواند نسبت به آن ادعای جعل، اعتراض، انکار و تردید نماید.
منظور از سند در مباحث حقوقی، نوشته است والا اگر غیر از آن منظور قانونگذار بود، میباید تمام ادله اثبات دعوا را سند تلقی نمائیم مثلاً اقرار شفاهی و شهادت هم سندیت دارند در حالیکه سند محسوب نمیشود.
نوشته ممکن است با قلم معمولی نگاشته نشود مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی که کلیشهای است. بنابراین نوشته چیزی است که مکتوب باشد و معنایی از آن استنباط شود. هر چند با دستگاهی غیر از قلم یعنی با فلز و علائم راهنمایی، معنایی را برساند.
«مکتوب بودن» قابل تعریف نمیباشد زیرا تعریف آن متضمن دور است (نوشته همان مکتوب است و مکتوب همان نوشته است)
توضیح یکی از همکاران: مکتوب بودن می تواند شامل هر چیزی باشد که حک شده است و لزوماً نباید نوشته باشد.
دکتر کریمی: بله نوشته همان مکتوب است بدون اینکه به مواد به کار رفته در آن توجه گردد مثلاً با کاغذ نوشته شود. یا با خون و یا روی دیوار نقش ببندد و یا به صورت تلکس و تلگرام و فاکس. لذا ابزار نوشته مهم نیست.
سؤال: چنانچه در بحث ارتباط با اینترنت دو نفر معاملهای را از طریق رایانه انجام دهند آیا مشمول تعریف سند می باشند یا خیر؟
پاسخ یکی از همکاران: اگر قانون برای قرادادی که از طریق ابزارهای الکترونیکی واقع شده، ارزش قایل شده باشد، سند است، والا نمیتوانیم به عنوان سند معتبر آن را قابل ارزش بدانیم.
پاسخ آقای دکتر کریمی: این مورد هم مثل نوشتههای عادی است اگر معلوم شود سندیت ندارد، معتبر نیست.
ممکن است قراردادی که بوسیله رایانه انجام میگیرد دلیل دیگری قلمداد شود مثل اماره قضایی. در هر حال قراردادهای رایانهای گاهی «آن لاین» است یعنی در یک زمان عقد بیع صورت میگیرد. با توجه به تعریفی که از نوشته ارائه دادیم به نظر میرسد که اینجا هم نوشته باشد. بنابراین قانون «تجارت الکترونیکی» که آن را به عنوان سند محسوب کرده (با ترجمه قوانین خارجی) از این جهت کاملاً موجه است. ماده ?? این قانون بیان میدارد: اسناد و ادله اثبات دعوا ممکن است به صورت «داده پیام» بوده، یعنی به صورت پیامهای الکترونیکی باشد و در هیچ محکمه یا اداره دولتی نمیتوان بر اساس قواعد و ادله موجود ارزش اثباتی «داده پیام» را صرفاً به دلیل شکل و قالب آن رد کرد. به عبارت دیگر از این جهت نمیتوان ارزش آن را زیر سؤال برد و ارزش سند را دارد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود اینکه قبول قطعی قراردادهای رایانهای به چه نحوی انجام میگیرد؟
پاسخ: همانطوری که مستحضرید در قراردادهای عادی قبولی یک عقد از طریق امضا انجام میگیرد، در واقع امضا «قَبِلْتُ» آن عقد محسوب میشود. در بحث رایانه ما با ? مشکل تکنیکی، فنی و اشتباه انسانی مواجه هستیم. در مورد اشتباه انسانی چنانچه در صفحه مربوطه اشتباهاً کلید خیر به جای بلی فشار داده شود. تکلیف چیست؟ در این زمینه (اشتباهات انسانی) قانون ما به تبعیت از قوانین خارجی، یک حق را که در حقوق غرب سابقه دارد، به نام حق «فکر کردن» شناخته است که بر این اساس ماده ?? قانون تجارت الکترونیک مقرر میدارد: «معاملاتی که از راه دور انجام میشود یعنی معاملات رایانهای تا ? روز قابل فسخ است و طرف «حق انصراف» ( (due Reflectionدارد». در واقع چنانچه اشتباه کرده باشد میتوان از حق انصراف به عنوان «خیار مجلس» به مدت ? روز استفاده نماید. در مباحث فقهی آمده اگر کسی را به زور از مجلس عقد بیرون ببرند، وقتی اکراه و اجبار برطرف شود. مکره هر کجا باشد خیار مجلس وی شروع میشود. که زمان آن از هنگام عقد تا مدت خاصی (که نباید طولانی باشد) آغاز میگردد در مورد معاملات تلفنی نیز از زمان قطع مکالمه، خیار مجلس شروع میشود.
آقای افشار: به نظر میرسد خیار فسخ در ماده ?? قانون به معنای مهلت تفکر برای شخص با خیار شرط در قانون مدنی سازگار میباشد و با خیار مجلس سازگار نیست زیرا خیار شرط ممکن است در عقد بیع (بدون ذکر) شرط شود که اختیار فسخ معامله در آن برای طرفین وجود دارد.
پاسخ: خیر اگر اینطور باشد خیاراتی دیگر نیز در عقود شرط شده است. و اگر خیار مجلس را به جای ? روز، ? ساعت تا ?? ساعت در نظر میگرفتند این امکان وجود داشت که تردید حاصل شود که آیا این خیار مجلس است یا خیر. بنابراین زمان آن طولانیتر در نظر گرفته شده است.
یکی از حضار: جناب آقای دکتر لنگرودی در تعریف خیارات بیان فرمودند: «اختیاری است که طرفین معامله، گاه به لحاظ قانون و گاه به لحاظ قرارداد یا شرط، قابلیت فسخ معامله را دارد.» و بعد از برشمردن خیارات، خیار شرط را جزء خیارات قانونی گذاشتند و نه جزء خیارات فردی که برای فسخ وجود دارد.
پاسخ: در این زمینه باید از خیارات مندرج در قانون مدنی خارج شویم. و نکته اخیر در معاملات الکترونیکی را باید در قالب ? خیار (مجلس و حیوان) تفسیر نمود.
سؤال: شخص الف از شخص ب طلبی دارد. ب مدعی است که طلبی ندارد و شخص الف را نمیشناسد ولی در یک نامه دوستانهای که به یکدیگر نوشتهاند به این مطلب اذعان داشتهاند. آیا شخص الف بر این اساس و در مقام اثبات حق خود، ولو به صورت اماره میتواند به این نامه استناد نماید.
پاسخ: به نظر بنده این نامه نسبت به آن افرادی که از این نوشته منتفع میشوند سند محسوب میشود و نسبت به شخص ثالث سند محسوب نمیشود.
یکی از حضار: به نظر من چون این نامه در مقام اثبات حق به کار نمیرود بنابراین سند نیست و تنها اماره قضایی محسوب میشود؟
پاسخ: طرف مقابل در مقام خوانده دفاع میکند: «که من این آقا را اصلاً نمیشناسم و چنین سندی اصلاً وجود ندارد.» در مقابل وی خواهان اظهار میدارد: «اگر این آقا مرا نمیشناسد پس نامهای که برای من فرستاده و از همه مسائل خانوادگی من اطلاع داشته، چطور مرا نمیشناسد!؟». از آنجایی که این نوشته حاکی از انجام بیع دارد و برای اثبات حق به کار میرود سند است و در غیر این صورت اماره قضایی محسوب میگردد. در هر حال احراز سند و ارزش اعتبار آن با قاضی است و اوست که باید بگوید سند مثبت آن ادعا است یا نیست.
سؤال: آیا مبایعهنامه سند محسوب میشود یا خیر؟
پاسخ: بله سند است و سند اعتبارش نسبی نیست که اگر دعوایی مطرح گردد سند بشود و اگر دعوایی اقامه نشود، سند نباشد.
نکتهای که در مورد سند قابل ذکر است اینکه خود سند دلیل نیست بلکه حاوی دلیل است یعنی مطلبی در سند منعکس شده است که همان اقرار طرفین است. شناسایی سند خود دو مرحله دارد یکی اینکه ثابت شود سند ارائه شده، مشخصات سند را دارد و دوم اینکه سند ابرازی اصالت دارد یا خیر. برای مثال نقشه هوایی که صحت آن از مراجع رسمی استعلام شده، سند محسوب میشود و ارزش یک معاینه محل را دارد و معاینه محل ارزش و اعتبارش، همان ارزش اماره قضایی است و قاضی محترم باید محتوای آن را ارزیابی نماید.
تفاوت سند با سایر ادله اثبات دعوی این است که سند خودش حاوی دلیل است است و به تنهایی دلیل نیست و نود درصد اسنادی که ارائه میگردد حاوی اقرار است مانند کروکی پلیس راه که حاوی نظریه کارشناسی است. شهادت نامه نیز چون ارزش شهادت دارد، سند محسوب میشود در حالیکه برخی آن را سند نمیدانند شورای محترم نگهبان مادهای از قانون مدنی که در باب شهادت آمده و بیان میدارد که شهادت در مقابل اسناد رسمی پذیرفته نیست. را خلاف شرع دانسته است و این به دلیل مشخص نبودن جایگاه سند در قوانین ماست. در واقع زمانیکه فردی اقرار نموده که مالی را فروختهام و بعد شاهد میآورد که نفروختهام، انکاری از پس اقرار نموده و باید صحت ادعای خود را اثبات نماید. در اینجا تعارض بین اقرار و شهادت وجود دارد و انکار از پس اقرار مسموع نیست مگر اینکه ثابت شود اقرار مبتنی بر اشتباه بوده است.
سؤال آقای افشار: همانطوری که بیان فرمودید سند فینفسه اعتبار ندارد بلکه وقتی حاوی دلیل شد دارای ارزش و اعتبار است در ماده ??? قانون آئین دادرسی مدنی تشخیص ارزش و تأثیر گواهی به دادگاه سپرده شده است چرا در مورد سایر ادله اثبات دعوی چنین وضعیتی وجود ندارد؟ آیا در مورد سند هم اینطور است یا خیر؟
پاسخ: در مورد امارات این تصریح وجود دارد و ارزش و اعتبار امارات به نظر قاضی بستگی دارد که چقدر مؤثر است. در مورد اسناد نیز آن دسته که حاوی اقرار باشد تعیین ارزش آن با قاضی است در حالیکه اسناد دیگر حاوی سایر دلایل است مانند معاینه محل، ارزش مستقل دارد.
سؤال آقای افشار: با توجه به ماده ?? قانون ثبت که بیان میدارد: «عدم توجه قاضی به اسناد رسمی موجب مجازات انفصال و تنبیه انضباطی میگردد.» منظور قانونگذار را توضیح دهید؟
منظور قانونگذار در اینجا سند رسمی است اما سند عادی را هم منع نکرده است و در هر دو حالت مجازات انتظامی دارد. سند عادی و سند رسمی از لحاظ اعتبار و اصالت با هم تفاوتی ندارد تنها تفاوت آنها در ادعای انکار و تردید است که نسبت به سند رسمی قابل طرح نمیباشد. در این زمینه تنها ادعای جعل مسموع است.
ماده ???? یکی از موارد جالب قانونگذاری است ماده ???? مقرر میدارد: «اسناد عادی در دو مورد اعتبار اسناد رسمی را دارد ?ـ طرف مقابل که سند علیه او ارائه شده بیان میدارد من امضاء کردهام ?ـ در صورت انکار وی در محکمه اثبات گردد که سند معتبر است.»
به عبارت دیگر نسبت به اشخاص ثالث معتبر است هر چند اعتبار اسناد رسمی به معنای تام آن را نخواهد دشات. در واقع قانونگذار بدین طریق امتیازاتی را برای اسناد عادی قائل شده است. سؤال این است که چنانچه سندی عادی اصالتش در دادگاه احراز شد، نسبت به اشخاص ثالث در دعاوی دیگر قابلیت استناد دارد یا خیر؟ به عنوان مثال مبایعه نامهای که در دادگاه ارائه گردیده به تاریخ ?/?/?? منعقد شده و تاریخ مبایعهنامه دیگر که عادی است ?/?/?? میباشد در این صورت تاریخ مبایعهنامه عادی بین طرفین معتبر است یا خیر؟
پاسخ: چنانچه دو مبایعهنامه عادی در دو تاریخ مختلف تنظیم شده باشد و هر کدام تقاضای الزام به تنظیم سند رسمی را داشته باشند تاریخ این دو سند نسبت به هم معتبر نیست. و هیچکدام از دو سند نسبت به دیگری حجّیت ندارد و ممکن است اماره قضایی باشد. طرفی که معتقد است تاریخ مبایعهنامهاش مقدم است باید دلیل جداگانهای بیاورد.
سؤال: آیا دادگاهی که به اعتراض ثالث رسیدگی میکند میتواند به استناد ماده ???? بیان کند؛ چون آن سند عادی، اصالتش در دادگاه به اثبات رسیده تاریخش هم نسبت به اشخاص ثالث معتبر است؟
پاسخ: خیر این امتیاز سند رسمی را ندارد حتی اگر در محکمه به اثبات برسد، اعتبار امر مختومه اقتضاء میکند که رأی صادر شده فقط بین کسانی معتبر باشد که طرف دعوا بودهاند.
سؤال: آیا با توجه به ماده ????، سند عادی که اینگونه اثبات شده باشد قابل انکار و تردید است یا فقط ادعای جعل آن مسموع میباشد؟
پاسخ: خیر زیرا ادعای جعل نسبت به چنین سندی مسموع نیست زیرا طرف مقابل یا بر این امر توافق کرده است و امکان انکار و تردید و جعل را از خود سلب نموده یا قبول نکرده یعنی ادعای انکار و تردید و جعل نموده است. در واقع سندی که اصالت آن احراز نشده، ادعایی هم بر آن مسموع نمیباشد. و طبعاً ادعای جعل یا انکار و تردید آن هم وجود ندارد.
سؤال: منظور از امتیاز مندرج در ماده ???? قانون مدنی برای اسناد عادی چیست؟
پاسخ: برای پاسخ به این سؤال ابتدائاً ماده ???? قانون مدنی فرانسه (بحث ادله اثبات دعوا) را بررسی مینمائیم.
ماده مذکور مقرر میدارد: «سند عادی که به وسیله شخصی که در مقابل او استناد شده، مورد قبول قرار میگیرد یا قانوناً ثابت میشود که منتسب به او میباشد، در بین کسانی که آن را امضاء کردهاند و وراث و قائممقام آنان همان اثری را دارد که سند رسمی دارد.» در واقع منظور قانونگذار فرانسه این است که سند عادی با این شرایط عین سند رسمی میباشد نه اینکه امتیازی از امتیازات سند رسمی را داشته باشد بنابراین سند عادی موضوع ماده ???? قانون مدنی که منبعث از ماده ???? قانون مدنی فرانسه میباشد هیچیک از امتیازات خاص سند رسمی را ندارد و منظور ماده مذکور این است که وقتی اصالت سند عادی ثابت شد، معتبر است.
سؤال: دادگاهها مرجع رسمیت بخشیدن به قراردادهای شما نیست از جمله قرارداد مربوط به خرید و فروش و معمولاً این دعاوی رد میگردد ولی گاهی در برخی از محاکم پذیرفته میشود. استدلال این محاکم این است که قرارداد، در حکم سند رسمی است و اعتبار اسناد رسمی موضوع قانون ثبت را دارد در این خصوص توضیح دهید.
پاسخ: همانطوری که بیان شد سند عادی پس از تنفیذ سند عادی است زیرا تنفیذ یا دادنامه دادگاه، رسمی است ولی مبایعهنامهای بین طرفین است سند عادی میباشد. اگر طرفین نمیتوانند انکار، تردیدو ادعای جعل نمایند دلیلش این نیست که تبدیل به سند رسمی شده است بلکه به خاطر حکم قضایی قطعیای است که اعتبار امر مختومه را پیدا نموده و طرفین نمیتوانند نسبت به سندی که موضوع رأی قضایی قرار گرفته ادعای انکار و تردید نمایند والا سند عادی همچنان سند عادی باقی میماند.
سؤال: اگر کسی در دادگاه مبایعهنامه تنفیذ شده را ضمیمه دادخواست بنموده و تسلیم نماید آیا قابل رسیدگی و صدور رأی است یا خیر؟
پاسخ: پذیرش این دادخواست بر خلاف ماده ?? قانون ثبت است و هر گونه نقل و انتقال املاکی که ثبت شده است باید با سند رسمی صورت گیرد. و ادارات دولتی و دادگاهها نمیتوانند اسنادی را که بر خلاف ماده ?? و ?? تنظیم شده بپذیرند بنابراین دادگاهها نمیتوانند چنین دادخواستی را قبول نمایند.
سؤال: در پروندهای به استناد حکم دادگاه، تحویل مبیع و خلع ید خواسته شده و حکم نیز صادر و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال گردیده و تأیید شده است، بدون اینکه سند رسمی تنظیم شده باشد، آیا چنین شیوه رسیدگی صحیح میباشد یا خیر؟
پاسخ: این روش اشکال دارد. در شعب دیوان عالی کشور نیز الزام به تنظیم سند رسمی را همراه با خلع ید نمیپذیرند و استدلال میکنند که دادگاه بدوی باید الزام را بپذیرد و رأی قطعی و سپس سند تنظیم شود. در نهایت نیز حکم خلع ید صادر گردد.
هر چند استدلال دیوان عالی کشور بی مبنا نیست منتهی کاری عبث است و موجب اطاله دادرسی میگردد به نظر من الزام به تنظیم سند رسمی و خلع ید توأمان در یک دادخواست قابل رسیدگی است و ایرادی ندارد. حقوقدانان بعد از تصویب قانون ثبت همگی اتفاق نظر دارند که بیع، یک عقد تشریفاتی است در حالیکه تفسیر ما در دادگاه بیع را تشریفاتی نمیداند بلکه از آن به بیع رضائی تعبیر مینماید. بر این اساس اموال منقول و غیر منقول که در دفتر املاک به ثبت رسیدهاند باید با سند رسمی انجام شود در غیر این صورت بر اساس ماده ?? قانون ثبت ادارات دولتی و محاکم نمیتوانند سند عادی را در هیچ دعوایی بپذیرند. در واقع قانونگذار با این استدلال که امنیت قضایی مهم است چنین راه حلی را از حقوق غرب گرفته است.
منظور از معامله رضایی این است که چنانچه بیع با سند عادی تنظیم نشود و شفاهاً منعقد گردد و در دادگاه به اثبات برسد، بیع صحیح است. ولی سندشان برای اینکه رسمیت پیدا کند باید سند رسمی باشد و اگر نخواهد سند رسمی را تنظیم نماید میتوان الزامش را از دادگاه خواست.
سؤال: شخصی ملک خود را که دارای سند رسمی است دو بار فروخته است بار اول به طور رسمی و بار دوم به موجب وکالتنامه محضری و ثمن آن را نیز دریافت کرده است و خریدار دوم تقاضای خلع ید از خریداران را ارائه داده است تکلیف دادگاه چیست؟
پاسخ: در مباحث قانون مدنی اگر کسی ملکی را که در رهن دیگری است، معامله کند آن معامله غیرنافذ است و رأی وحدت رویه نیز مؤید این مطلب است بنابراین نیاز به تنفیذ بانک (مرتهن) دارد. زیرا حقوق اشخاص ثالث باید حفظ شود. آنچه بدیهی است این است که این معامله یا باطل است و یا غیر نافذ است مثلاً در فقه آمده اگر وراث معاملهای نسبت به ترکه قبل از ادای دین انجام بدهند غیرنافذ است. و نیاز به تنفیذ دُیان دارد در صورتی که دیان تنفیذ نمایند معامله صحیح و در غیر این صورت باطل است. در حالیکه در سؤال مطروحه ملک در رهن بانک بوده و بانک پس از اطلاع معامله را رد کرده است بنابراین اگر غیرنافذ به معنای معمول آن در نظر گرفته شود با رد بانک معامله باطل میگردد و شخص می تواند پس از خارج نمودن ملک از رهن آن را بفروشد و فروش آن به دیگری صحیح نمیباشد. ولی اگر مبلغ بانک پرداخت شود معامله صحیح میباشد و به اعتقاد بنده این نهاد غیرقابل استناد است یعنی در معاملهای که غیر قابل استناد است با عدم نفوذ مرتهن باطل نمیشود.
سؤال: چنانچه شخص ثالثی دین را به بانک بپردازد آیا بانک میتواند نپذیرد و همان معامله را رد کند و آن را غیر نافذ بداند؟
پاسخ: هر کسی میتواند فینفسه دین را پرداخت نماید. در مورد مستأجری که به استناد ماده …) کمیسیون شهرداری جریمه مالک را نپرداخته نیز هر ذینفعی می تواند آن را پرداخت کند. بحث اینجاست که آیا میتواند دینش را پس بگیرد و سپس علیه مالک دادخواست بدهد که دین مرا بدهید؟
پاسخ: اگر الزام قانونی وجود داشته باشد به اعتقاد من ممکن است شما بر اساس قانون مدنی و بدون اذن دیگری، دین کسی را بپردازد اما دیگر نمیتوانید آن را مطالبه نمائید. ولی چنانچه کسی از این موضوع متضرر شود میتواند دینش را پرداخت نماید. یا میتواند دینش را با ثمنی که باقی مانده تهاترکند یا برای ثمنی که پرداخت کرده دادخواست بدهد و آن قسمت را مطالبه کند.
سؤال: آیا بانک نمیتواند از گرفتن دین (توسط شخص ثالث) استنکاف نماید؟
پاسخ: بانک میتواند زیرا مطالبه دین برای او اهمیت دارد.
سؤال: موارد زیادی وجود دارد که طرفین با قرارداد مال مورد رهن را به دیگری فروختهاند و خریدار تقاضای الزام به تنظیم سند رسمی انتقال داده ولی بانک میزان بدهی راهن را اعلام نمی کند و همکاری ندارد تکلیف چیست؟
پاسخ: معاملهای که راهن انجام میدهد غیر قابل استناد نیست بلکه غیر نافذ است و رد آن مساوی با ابطال است و اگر قبول نداشته باشد، سمت فروشنده (راهن) زائل میشود و معامله باطل میباشد.
سؤال: چنانچه خوانده به تنظیم سند رسمی الزام شود و ملک منتقل شود ولی بعداً رأی وحدت رویهای صادر گردد که اصولاً این معامله را باطل کند و بیان دارد که مالی که در رهن قرار گرفته باطل است تکلیف چیست؟
پاسخ: در آن رأی وحدت رویه با رد، معامله باطل است یا اینکه با رد، غیر نافذ است اگر معامله با رد باطل گردد که در این صورت رد قابل انتقاد است. اگر غیر نافذ باشد، عدم نفوذ چند شکل دارد و تفاوت عدم نفوذ یا غیر قابل استناد این است که اگر غیر قابل استناد باشد شخص ثالث نمیتواند معاملهای با وی انجام دهد در فقه و قانون مدنی و در بحث شفعه آمده است که اگر مشتری بعد از اینکه حصه شریک را خریداری کرد و به دیگری فروخت شریک دیگر بیاید و اخذ به شفعه نماید حکم این معامله چیست؟
این معامله باطل میشود منتهی قبل از بطلان چه وضعیتی دارد؟ اگر این معامله صحیح بود نباید با عدم نفوذ کسی باطل میشد. قانون مدنی معتقد است غیر نافذ است منتهی غیرنافذ آن چگونه است؟ منظور عدم نفوذ سنتی است. نسبت به چه کسی نافذ نیست؟ عدم نفوذی که قانون مدنی میگوید با رد باطل و با تنفیذ معامله صحیح میشود منتهی اگر شخصی که حق شفعه دارد آن را اعمال نکند (با فوریت)، با گذشت زمان معامله صحیح است و نیاز به تنفیذ وی ندارد.
من ا...التوفیق
معاونت آموزش و تحقیقات دادگستری کل استان قزوین
چطور دست از فکر کردن زیاد بردارید
اساساً فکر کردن کار خوبی است و با اینکه بعضی از مردم به اندازه کافی اینکار را نمیکنند، برخی در این زمینه واقعاً زیاده روی میکنند. از هر دو جنسیت زن و مرد در هر دو این دستهها داریم. امروز میخواهیم درمورد کسانی حرف بزنیم که خیلی فکر میکنند.
بعضیها آنقدر فکر میکنند که خود را خسته مضطرب و بیمار میکنند. این افراد گرایش دارند که هر مسئله ساده ای را پیچیده، هر چیز آسانی را سخت و هر مشکل کوچکی را بزرگ و بغرنج جلوه دهند. آنها عادت دارند وقتشان را برای آنالیز بیش از حد هر چیز و هر کس هدر دهند. آنها متخصص تفسیر غلط حرفهای همه هستند و اگر کوچکترین راهی وجود داشته باشد که احساساتشان جریحه دار شود، آن را پیدا میکنند. حتی به دنبال آن میگردند. آنها معمولاً افرادی وسواسی و ایدآلیست هستند. بیش از حد نگران میشوند. تقریباً درمورد همه چیز و همه کس. آنها سعی میکنند همیشه همه را خوشنود نگه دارند و میخواهند که تغییر ایجاد کنند اما این فرایند تغییر آنها را میترساند. برای خراب کردن امیال و آرزوهایشان به بقیه آدمها نیاز ندارند، خودشان هم خوب از پس آن برمیآیند. آنها همانهایی هستند که بیش از حد فکر میکنند.
اگر احساس میکنید خصوصیاتی که در بالا ذکر کردیم را در خود میبینید، احتمالاً شما هم به این دسته افراد تعلق دارید. در زیر نکاتی آورده ایم که به شما کمک میکند با این مشکل خود کنار بیایید.
1. از صبر کردن برای ایدآل هر چیز خودداری کنید. جاه طلب بودن خیلی خوب است اما خواستن ایدآل غیرواقعبینانه و غیرعملی است. باید به دنبال پیشرفت مداوم باشید و برای دست یافتن به تغییرات مثبت تلاش کنید.
2. فکر و خیال نکنید. روی فکر و خیال تکیه نکنید، برحسب واقعیات عمل کنید.
3. فعالتر باشید. از تئوری بیرون بیایید و وارد عمل شوید. از همین الان! هر روز حداقل یک کار انجام دهید که شما را به هدفتان نزدیکتر کند. حتی اگر از آن واهمه دارید. اجازه ندهید ترس تواناییهایتان را پایین بیاورد یا بر زندگیتان حکومت کند.
4. درستترین سوالها را از خودتان بپرسید. سوالهایی که شما را از نظر ذهنی در وضعیتی مثبت، عملی، کاربردی و متمرکز بر راه حل قرار دهد. مشکل را درک کنید اما تمرکزتان بر راه حل باشد.
5. یک مدیر داشته باشید (یک مربی، دوست، یکی از آشنایان و ...) که بازخورد مرتبط، خاص، معقول و غیراحساسی به شما بدهد. خودتان نمیتوانید درمورد خودتان بیطرف باشید. این فرد باید کسی باشد که حرفهایی به شما بزند که باید بشنوید نه حرفهایی که دوست دارید بشنوید.
6. برای اینکه از متوسط به عالی تبدیل شوید، برنامه بریزید و کاملاً به آن پایببند شوید. رفتارهای عالی خود را پیدا کنید و به آنها متعهد بمانید.
7. دست از توجیه کردن برای کارهایی که نمیکنید بردارید. صادقانه تلاش کنید که تلاش صادقانه بسیار موثر است.
8. دفترچه ثبت موفقیت داشته باشید. نوشتن افکار، تصمیمات، رفتارها و نتایجی که به دست میآورید راهی عالی برای حفظ نگرش، ایجاد تمرکز و انگیزه است. همچنین راه خوبی است که بفهمید چه چیزی برای شما موثرتر است.
9. از افکارتان بیرون بیایید. جایی آرام و زیبا فرای افکارتان پیدا کنید. جایی که آرامش، امنیت، لذت و آزادی وجود داشته باشد. دست یافتن به این نیاز به تلاش و تمرین دارد اما با تمرین میتوانید تقریباً در هر مکانی و هر زمانی اینکار را انجام دهید. تا زمانی که امتحان نکنیم نمیدانیم که دست از فکرکردن برداشتن چقدر سخت است.برای رفتن به فرای ذهنمان باید هرج و مرج ذهنمان را دور بریزیم. ذهن جای خسته کننده ای است و بعضی وقتها لازم است که از آن به تعطیلات برویم. اگر با این ایده دست و پنجه نرم میکنید، سعی کنید خودتان را در آهنگی که دوست دارید غرق کنید.
10. بعضی از افکاری که در ذهنتان میچرخد باید بیرون ریخته شود، بعضی از آنها گیر کرده اند و میترسند بیرون بیایند. به افکار ذهنتان مثل یک بلوک آپارتمان نگاه کنید. به طبقه دوم این آپارتمان نگاه کنید، همینطور که در راهرو راه میروید، از پشت در آپارتمان شماره 22 صدای پیرزن دیوانه میآید که، "اینطوری باید آنرا انجام میدادی دیوانه...!" کمی اینطرفتر، آپارتمان زن پر حرفی است که همیشه در خانه اش را باز میگذارد و یکدفعه بیرون میپرد و حواستان را پرت میکند. انتهای راهرو مردی زندگی میکند که همیشه شما را میترساند، "اگر میدیدی چقدر احمق به نظر میرسیدی دیگر هیچوقت آنکار را انجام نمیدادی." این آدمها درواقع آن افکاری هستند که میل و انگیزه شما را با احساس گناه و اضطراب از بین می برند. شناسایی این افکار خیلی ساده است، ساکنینی که خیلی وقت است اجاره خانه شان را نپرداخته اند و هیچ منفعتی برای شما ندارند و برای بقیه ساکنین خوب آپارتمان هم ایجاد مشکل میکنند و باید سریعاً آنها را بیرون بیندازید.
همین الان شروع کنید. آزاردهنده ترین ساکنین آپارتمان را شناسایی کنید و حکم تخلیه شان را تحویلشان دهید. اگر همکاری نکردند، گوششان را بگیرید و به زور بیرونشان کنید. این ساکنین خیلی وقت است که آنجا ماندهاند و میدانند که چطور میتوانند فریبتان دهند. اما شما تسلیم نشوید. یادتان باشد ساکنین عالی دیگری دارید که باید به آنها رسیدگی کنید.
بیرون انداختن این ساکنین جا را برای آوردن ساکنین بهتر باز میکند. این آپارتمان را از آنِ خودتان کنید. آن را دوباره به زندگی برگردانید. دکوراسیون آن را عوض کنید، حتی میتوانید برایش استخر هم درست کنید. این آپارتمان مال شماست—این شما هستید که تصمیم میگیرید چطور آن را بازسازی کنید.
مسائل مهم موضوع :
بدین ترتیب ، مساله بدین باز میگردد که :
? ) مفاد حکم کیفری چیست ؟
? ) تعارض حکم مدنی و کیفری در چه صورتی تحقق مییابد ؟
? ) کدام تصمیم در جریان تعقیب متهم برای دادگاه حقوق اعتبار امر قضاوت شده را دارد ؟
قلمرو مفاد حکم کیفری :
برای تمیز تعارض حکم کیفری و مدنی و در نتیجه حکومت رای دادگاه جزا ، نخستین پرسش مهم مفاد و قلمرو آن حکم است : به عنوان مثال ، اگر در مرحلة تعقیب در دادسرا قرار منع تعقیب به سبب فقد دلیل صادر شود یا دادگاه متهم را به این علت تبرئه کند یا به دلیل فوت و حج ر متهم قرار موقوفی تعقیب صادر کند ، مفاد این تصمیمها با رسیدگی به ادعای جعل و بررسی دلایلی که به دادگاه مدنی داده میشود منافی نیست . زیرا ، فقد دلیل انتساب جعل به متهم منافاتی با جعل بودن سند ندارد . برعکس ، هرگاه دادگاه حکم به جاعل بودن متهم و جعلیت سند یا اصالت آن بدهد ، دیگر راهی برای رسیدگی دوباره دادگاه مدنی باز نمیماند و باید از رای دادگاه کیفری تبعیت کند .
دیوان عالی کشور در دو حکم شمارة ??? و ??? - ?/?/?? شعبة ? اعلام کرده است : « در صورتی که حکم دیوان جنایی بر تبرئة متهم به جعل سند از لحاظ عدم کفایت ادلة جعل صادر شده باشد ، چون دادگاه مزبور حکم به اصالت سند نداده است ، مطابق مادة ??? ( ??? کنونی ) قانون آئین دادرسی مدنی ، دادگاه حقوقی باید به این موضوع رسیدگی نماید » . و در دو حکم شمارة ???? و ???? شعبة ? تایید کرده است که : « عدم اثبات جعلیت سند مستلزم صحت و اعتبار آن نخواهدبود » و در احکام متعدد دیگری میخوانیم : « صرف صدور قرار منع تعقیب نسبت به کسی که سند مورد ادعای جعلیت را ابراز نموده بوده مثبت اصالت و صحت انتساب آن نیست و دادگاه بایستی نسبت به اصالت آن در حدود مقررات رسیدگی نماید » .
شرایط اعتبار امر قضاوت شدة کیفری :
تعارض حکم کیفری و مدنی زمانی محتمل در آینده است که موضوع رسیدگی شده در دادگاه جزا دوباره در دادگاه مدنی مطرح شود و مدعی امری را از دادگاه بخواهد که در مرجع کیفری نفی شده است . در این صورت ، زمینة صدور دو حکم متعارض فراهم میآید و اعتبار امر قضاوت شدة کیفری مانع از طرح مجدد دعوا میشود .
برخلاف آنچه دربارة اعتبار امر مختوم مدنی گفته شد ، اعتبار احکام کیفری در دعاوی منوط به هیچ یک از شرایط یاد شده ( اتحاد طرفین و موضوع و سبب ) نیست و به همین جهت نیز آن را مطلق گفتهاند . دادرس باید از مفاد حکم قطعی دادگاه کیفری پیروی کند و آن را در تصمیم خود محترم بدارد .
اجرای این قاعده آسان نیست و گاه در تمیز لوازم پرهیز از صدور حکم متعارض تردید میشود . به نظر میرسد که باید اعتبار حکم به مجازات را از احکام برائت جدا کرد :
? ) در مورد حکم به جعلیت سند و مجازات متهم ، دادگاه مدنی نمیتواند ادعای اصالت سند را بپذیرد ، خواه این ادعا از طرف شخص محکوم عنوان شود یا دیگری که در دادرسی کیفری شرکت نداشته است .
? ) در موردی که دادگاه کیفری وقوع جعل را انکار کند و به صراحت یا به ملازمت اصالت سند را بپذیرد ، احراز این امر در دادگاه مدنی نیز معتبر است و مدعی جعل نمیتواند آن را دوباره عنوان کند . برعکس ، در موردی که برائت به سبب فقد یا نقص دلیل باشد و در واقع انتساب اتهام به متهم اثبات نشود ، حکم برائت مانع رسیدگی به دعوای جعل و اصالت سند نیست . همچنین است در مواردی که تعقیب کیفری به دلیلی موقوف میماند .
لزوم قطعی بودن رای کیفری :
رای دادگاه کیفری در صورتی مانع از رسیدگی دوباره به موضوع و حاکم بر تصمیم دادگاه مدنی است که قطعی باشد ( مادة ??? ق . آ . د . م . ) نباید چنین پنداشت که هر تصمیم دادگاه کیفری در دادگاه مدنی معتبر است . این اعتبار محدود به اموری است که به طور قاطع نسبت به آن اظهارنظر شده و لازمة رسیدگی به جرم و تعیین کیفر بوده است .
همچنین ، باید دانست که حکم دادگاه جزا دربارة زیان ناشی از جرم ، در واقع تصمیم مدنی است که دادگاه جزا به تبع رسیدگی کیفری به آن پرداخته است و به همین جهت نیز دربارة کسانی که در دادرسی دخالت نداشته اند اعتبار ندارد .
نوشته دکتر ناصر کاتوزیان