از کولر ماشین استفاده نکنید،سرطان می گیرید!
9 درس مهم زندگی
درس اول:
یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند… یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه… جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: «اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»… پوووف! منشی ناپدید میشه… بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: «حالا من ، حالا من!… من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»… پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه… بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه… مدیر میگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن»!
نتیجهء اخلاقی : اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه!
درس دوم:
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ??? رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده… راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ??? رو به خاطر بیار!… کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه… بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ??? رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!
نتیجهء اخلاقی : اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!
درس سوم:
بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد… همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد… زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه… همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود… تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان ???? دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین!… بعد از چند لحظه تفکر ، زن پیتر حوله رو میندازه و رابرت چند ثانیه تماشا می کنه و ???? دلار به زن پیتر میده و میره… زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و به حمام برگشت… پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود… پیتر گفت: خوبه… چیزی در مورد ???? دلاری که به من بدهکار بود گفت؟!
نتیجهء اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه ، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید!
درس چهارم:
من خیلی خوشحال بودم… من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم… والدینم خیلی کمکم کردند… دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود… فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود… اون دختر باحال ، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم… یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی… سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همین الان ??? دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو …………….! من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم… اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم… وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم… یهو با چهرهء نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی… ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم… ما هیچکس بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم… به خانوادهء ما خوش اومدی!
نتیجهء اخلاقی: همیشه کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید
درس پنجم:
یه شب خانم خونه اصلا" به خونه بر نمیگرده و تا صبح پیداش نمیشه! صبح بر میگرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه. شوهر بر میداره به ?? تا از صمیمی ترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن!
یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه. خانم خونه بر میداره به ?? تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه. ?? تاشون تایید میکنن که آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده!! ? تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم خونهء اونا پیش اوناست!!
نتیجهء اخلاقی: یادتون باشه که مردها دوستهای بهتری هستند!
درس ششم:
چهار تا دوست که ?? سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن. بعد از یه مدت یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی. سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون…
اولی: پسر من باعث افتخار و خوشحالی منه. اون توی یه کار عالی وارد شد و خیلی سریع پیشرفت کرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توی یه شرکت بزرگ استخدام شد و پله های ترقی رو سریع بالا رفت و حالا شده معاون رئیس شرکت. پسرم انقدر پولدار شده که حتی برای تولد بهترین دوستش یه مرسدس بنز بهش هدیه داد.
دومی: جالبه. پسر من هم مایهء افتخار و سرفرازی منه. توی یه شرکت هواپیمایی مشغول به کار شد و بعد دورهء خلبانی گذروند و سهامدار شرکت شد و الان اکثر سهام اون شرکت رو تصاحب کرده. پسرم اونقدر پولدار شد که برای تولد صمیمی ترین دوستش یه هواپیمای خصوصی بهش هدیه داد.
سومی: خیلی خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده. اون توی بهترین دانشگاههای جهان درس خوند و یه مهندس فوق العاده شد. الان یه شرکت ساختمانی بزرگ برای خودش تاسیس کرده و میلیونر شده. پسرم اونقدر وضعش خوبه که برای تولد بهترین دوستش یه ویلای ???? متری بهش هدیه داد.
هر سه تا دوست داشتند به همدیگه تبریک می گفتند که دوست چهارم برگشت سر میز و پرسید این تبریکات به خاطر چیه؟ سه تای دیگه گفتند: ما در مورد پسرهامون که باعث غرور و سربلندی ما شدن صحبت کردیم. راستی تو در مورد فرزندت چی داری تعریف کنی؟
چهارمی گفت: دختر من رقاص کاباره شده و شبها با دوستاش توی یه کلوپ مخصوص کار میکنه. سه تای دیگه گفتند: اوه! مایهء خجالته! چه افتضاحی! دوست چهارم گفت: نه. من ازش ناراضی نیستم. اون دختر منه و من دوستش دارم. در ضمن زندگی بدی هم نداره. اتفاقا" همین دو هفته پیش به مناسبت تولدش از سه تا از صمیمی ترین دوست پسراش یه مرسدس بنز و یه هواپیمای خصوصی و یه ویلای ???? متری هدیه گرفت!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت به چیزی که کاملا" در موردش مطمئن نیستی افتخار نکن!
درس هفتم:
توی اتاق رختکن کلوپ گلف ، وقتی همهء آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمکت شروع میکنه به زنگ زدن. مردی که نزدیک موبایل نشسته بود دکمهء اسپیکر موبایل رو فشار میده و شروع می کنه به صحبت. بقیهء آقایون هم مشغول گوش کردن به این مکالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزیزم. تو هنوز توی کلوپ هستی؟
مرد: آره.
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم. اینجا یه کت چرمی خوشگل دیدم که فقط ???? دلاره. اشکالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه. اگه اونقدر دوستش داری اشکالی نداره.
زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید ??11 رو دیدم. یکیشون خیلی قشنگ بود. قیمتش ?????? دلار بود.
مرد: باشه. ولی با این قیمت سعی کن ماشین رو با تمام امکانات جانبی بخری.
زن: عالیه. اوه… یه چیز دیگه… اون خونه ای رو که قبلا" میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن ?????? دلاره.
مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی کن ?????? دلار بیشتر ندی.
زن: خیلی خوبه. بعدا" می بینمت عزیزم. خداحافظ.
مرد: خداحافظ.
بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی که با حسرت نگاهش میکردن میندازه و میگه: کسی نمیدونه که این موبایل مال کیه؟!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت موبایلتونو جایی جا نذارین!
درس هشتم:
یه زوج ?? ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینکه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه. مرد چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… این خیلی رمانتیکه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم… آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ?? سال از من کوچیکتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه. و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ?? سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند!
درس نهم:
یه مرد ?? ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:
هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ?? ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟
دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما" یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقا" منظور منم همین بود!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت در مورد چیزی که مطمئن نیستی نتیجهء کار خودته ادعا نداشته نباش
نکته های شگفت انگیز (هرگز چاق نخواهید شد)
1- تا حد امکان همیشه از سبزی و میوه تازه استفاده کنید. در صورتی که هر روز به سبزی تازه دسترسی ندارید از سیر و پیاز کمک بگیرید.
2- بهتر است حداقل یکی از میوه هایی را که در طول روز استفاده می کنید از منابع ویتامین ث باشد.
3- سبزی ها را تا حد امکان به صورت خام استفاده کنید.
4- بهتر است میوه ها را به صورت تازه استفاده کنید.
5- تا می توانید میوه هر فصل را در فصل مربوط به خودش استفاده کنید. مشاهده یک میوه در فصل دیگر، نشانه آن است که میوه از فصول قبل در انبار نگهداری شده است.
6- سعی کنید تا زمانی که کاملاً گرسنه نشده اید غذا نخورید. قبل از سیری کامل و پر شدن بیش از حد معده، دست از غذا خوردن بکشید.
7- وسط غذا آب یا سایر مایعات (نوشابه ها و...) استفاده نکنید.
8- در خوردن گوشت قرمز افراط نکنید.
9- لازم نیست حتماً هر روز گوشت بخورید. بلکه می توانید از انواع حبوبات، پنیر و تخم مرغ هم استفاده کنید.
10- برای بهره مندی بهتر از پروتئین های گیاهی، می توانید از مخلوط آنها با غلات یا مواد نشاسته ای استفاده کنید. مثل عدس پلو، لوبیا پلو، خوراک لوبیا چیتی با کمی سیب زمینی و...
11- بهتر است به جای استفاده مکرر از گوشت قرمز و مرغ و... از ماهی استفاده کنید.
12- به مصرف لبنیات هم توجه کنید و از مصرف شیر، ماست، دوغ و کشک غافل نشوید.
13- از چاقی یا لاغری افراطی بپرهیزید.
14- تنوع و تعادل را در مصرف مواد غذایی رعایت کرده و از مصرف افراطی یک گروه خاص از مواد غذایی خودداری کنید.
15- بهتر است به جای مصرف تنقلاتی که فقط حاوی روغن، شکر یا نمک و مواد نشاسته ای است از مواد سالم و مغذی مانند انواع آجیل یا میوه های خشک شده استفاده کنید.
16- در مصرف غذاهای آماده یا طبخ شده خارج از منزل افراط نکنید.
17- پیش و پس از غذا خوردن، حتماً دست های خود را تمیز بشویید و آنها را کاملاً خشک کنید.
18- از تماشا کردن تلویزیون در زمان صرف غذا تا حدامکان خودداری کنید.
19- غذا را در محیطی آرام و با اعصاب راحت میل کنید.
20- غذا را خوب بجوید و از خوردن غذا با عجله و بلعیدن لقمه های بزرگ و درست جویده نشده خودداری کنید.
21- دست و صورت خود را با حوله ای دیگران خشک نکنید.
22- به مواد موجود در غذایی که می خورید توجه داشته باشید و این که آیا غذایی که می خورید دارای مواد مغذی هست یا فقط به وسیله انواع سس و روغن و ادویه خوش خوراک شده است.
23- قبل از صرف غذا و بعد از آن با یاد و سپاس خداوند متعادل، آرامش بیشتری به خود و سایر اعضای خانواده بدهید.
24- از صحبت کردن وسط غذا خودداری کنید.
25- از پرخوری در هر وعده بپرهیزید و از صحبت کردن و راه رفتن هنگام غذا خوردن و بحث و مشاجره با دیگران خودداری کنید.
26- از خوردن غذاهای خیلی سرد یا خیلی داغ پرهیز کنید.
27- از فعالیت شدید جسمی و فکری، قبل و بعد از غذا خوردن خودداری کنید.
28- از خوابیدن روی شکم، بعد از غذا، خودداری کنید.
29- بهتر است تا یک ساعت قبل و بعد از غذا، چای یا قهوه میل نکنید.
30- بعد از تمام شدن غذا، در حالی که غذا هنوز در معده است، غذای دیگری نخورید. زیرا این کار موجب بروز بی نظمی در باز و بسته شدن دریچه های معده و ترشح شیره های گوارشی شده و غذای شما خوب هضم نمی شود.
31- بلافاصله خوابیدن پس از غذا توصیه نمی شود.
32- مصرف نوشابه های گازدار و خشک، موجب به تا خیر انداختن حرکات و ترشحات معده می شود.
33- برای دفع مدفوع اصلاً تا خیر نکنید.
34- با مصرف انواع میوه و سبزی و آلو و انجیر و... از یبوست جلوگیری کنید.
35- اسیدهای مفید موجود در ماست برای سیستم گوارشی بسیار مفید است. بنابراین هرروز ماست میل کنید.
36- در صورتی که ممانعت پزشکی ندارید، از نمک یددار استفاده کنید.
37- سیگار کشیدن را قطع یا بسیار محدود کنید.
38- بهداشت و دهان و دندان ها را رعایت کنید تا میکروب های رشد کرده در محیط دهان را همراه غذا قورت ندهید.
39- از پر کردن قاشق خودداری کنید.
40- در هر وعده به اندازه لازم غذا درست کنید.
41- از مصرف غذاهای سنگین به ویژه در وعده شام خودداری کنید.
42- از صرف صبحانه کامل و مفید غافل نشوید.
43-از آدامس جویدن دایمی خودداری کنید
چشم چرانی یا ذهن چرانی؟
نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف می شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و...
چشم چرانی یا ذهن چرانی؟ نیاز عاطفی اشتیاق و خواسته ای است که در صورت ارضا شدن در فرد احساس رضایت و شادمانی ایجاد می کند و در غیر این صورت موجب احساس ناکامی و ناخشنودی در فرد می شود. شاید هزاران نیاز عاطفی وجود داشته باشد، نیاز به تفریح، تماشای فوتبال، رفتن به خرید، شرکت در مهمانی و ... بعضی از این نیازها در ما وجود دارد و بعضی دیگر وجود ندارد. اما برخی از نیازهاست که در همه ما مشترک است. نیاز به جنس مخالف، یکی از نیازهای اساسی است که وقتی توسط شخصی از جنس مخالف برطرف شود آن قدر در فرد احساس رضایت و خشنودی ایجاد می کند که مسلما هر فردی برای رسیدن به این خشنودی نسبت به جنس مخالف کشش پیدا می کند و به طور قطع برای کنترل و هدایت و ارضا این نیاز در مجرای طبیعی است که اسلام ازدواج را امری مستحب موکد قرار داده است. اما گاهی اوقات این کشش شکل غیر طبیعی به خود گرفته و تبدیل به اختلال می گردد. یکی از انواع این اختلالات چشم چرانی است که عمدتا در مردان مشاهده می شود. این که مشکل به چه دلیل در افراد شکل می گیرد می توان دلایل مختلفی را نام برد. به تعریف و نشانه شناسی این مشکل نخواهیم پرداخت چرا که برای همگان روشن است ولی ذکر این مطلب ضروری است که این مشکل در بسیاری از موارد علی رغم میل باطنی فرد شکل گرفته و افراد بعد از ارتکاب این عمل، عمدتا احساس گناه می کنند و همچنین سعی دارند این رفتار را مخفیانه و به دور از چشم قربانی انجام دهند. به طور کلی برای بروز این رفتار چند عامل مهم را می توان برشمرد * تربیت دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی * قدرت تجسم * جذابیتهای(محرکهای) محیطی * تغذیه های فکری شامل دوستان که یک کلاس آموزشی غیر رسمی به شمار می روند و خصوصا در دوران نوجوانی بسیار نقش دارد. * رسانه های گروهی، ماهواره، سایتهای اینترنتی * جو خانوادگی(مانند عدم رعایت شئونات رفتاری از جانب پدر و مادر و یا پوشش نادرست مادر در منزل * فیلمها و کتابهایی که در سنین نامناسب در اختیار کودک یا نوجوان قرار گیرد * محرومیتهای شخصی منظور از مدیریت ذهن این است که محتوای ذهن و فکرمان را خودمان انتخاب و کنترل کنیم. افراد مبتلا به چشم چرانی فاقد چنین توانایی مدیریتی هستند و وقتی انتخابی بر روی محتوای ذهن خود ندارند مسلما هر فرد نیازمند آن است که از لحاظ عاطفی و احساسی مورد توجه قرار گیرد. اگر این ارضا عاطفی و احساسی به موقع صورت نگیرد، مسلما این نیاز در فرد شکل گرفته و برای تامین آن ممکن است به رفتارهای نامعقول اقدام نماید. برخی از افراد وارد روابط تعریف نشده با جنس مخالف می شوند. این دسته از افراد از لحاظ شخصیتی دارای تیپ برون گرا هستند ولی تیپ شخصیتی درون گرا رفتارهای دیگری مانند چشم چرانی را اتخاذ می کند. فقدان مدیریت ذهن منظور از مدیریت ذهن این است که محتوای ذهن و فکرمان را خودمان انتخاب و کنترل کنیم. افراد مبتلا به چشم چرانی فاقد چنین توانایی مدیریتی هستند و وقتی انتخابی بر روی محتوای ذهن خود ندارند، خود ذهن محتواها را پیدا کرده و کار می کند که مسلما محتوای انتخابی ذهن ما تحت تاثیر آرزوها، نیازها، اضطراب، کمبودها و ناکامی ها و ... خواهد بود. وقتی ذهن ما درست کار نکند و تنها تحت تاثیر ناکامی ها باشد مسلما بر روی رفتار هم تاثیر نامطلوبی خواهد گذاشت. حال برای رفع این مشکل چه باید کرد؟ چشم چرانی یا ذهن چرانی؟ اگر شما فردی هستید که از این مشکل رنج برده و دایما احساس گناه می کنید بهتر است که به این نکات توجه داشته باشید: * این تعهد را در خودتان ایجاد کنید که به محض قرار گرفتن در موقعیت چشم چرانی، فرمان توقف یا "ایست" به خودتان بدهید. این تمرین را می توان از موقعیتهای خنثی آغاز کرد. مثلا وقتی مشغول تماشای تلویزیون، یک فیلم، یک شی و .. هستید این فرمان را به خودتان بدهید و خودتان را موظف کنید که مثلا پانزده دقیقه به تماشای آن صحنه نپردازید. از آن طریق می توانید بر روی نگاههای خود کنترل بیشتری بیابید و هنگامی که در موقعیت تحریک کننده قرار بگیرید بر روی رفتارتان تسلط بیشتری داشته باشید. * به طور قطع افرادی که دچار مشکل چشم چرانی هستند خوب می دانند که در چه موقعیتهایی و در مقابل چه افرادی بیشتر دچار این مشکل می شوند لذا توصیه می شود حتی الامکان این موقعیتها را شناسایی کرده و از قرار گرفتن در این موقعیتها احتراز کنند. * اگر ناخواسته در چنین موقعیتهایی قرار گرفتید(مثلا در یک اتاق انتظار و یا آسانسور با تعداد زیادی خانم رودر رو شدید) آرامش خودتان را حفظ کنید، چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید فکرتان را متمرکز کنید. به خاطر داشته باشید که این یک موقعیت طبیعی است که هر کسی می تواند در معرض آن قرار بگیرد اما شما به خاطر مشکلی که داشته اید با این نوع موقعیتها دچار چالش می شوید. در هر حال سعی کنید نگاه خود را متوجه محرکهای خنثی محیط مانند مطالعه مجله، نگاه کردن به زمین و در صورت امکان به ترک موقعیت بپردازید. * موفقیتها و شکستهای خود و همچنین موقعیت هر کدام از آنها را ثبت کنید. ثبت این موارد و این خود نظاره گری، بر توانایی کنترل شما می افزاید. * زود تسلیم نشوید احساس ناکامی، رنجش، اضطراب، خشم و تنفر و .. احساساتی است که مسلما با تلاشهای شما برای غلبه بر این مشکل توام می شود. بنابراین زود نا امید نشوید. اگر تمرکزتان را حفظ کرده و به تلاشتان ادامه دهید این احساسات زودگذر خواهد بود. چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پرنفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد * طرد افکار شیطانی برای کنترل نگاه باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانی دور نگه داشت زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. * تقویت اراده چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پرنفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آنچه در شروع کار مهم است خواستن و انگیزه داشتن است.
برای مبارزه با چشم چرانی باید دو کار انجام داد:
* به خواسته نفس پاسخ داده نشود. * عادت پسندیده ای جایگزین گردد و خود را به کارهای مناسب و مطلوب مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول ساخت.
10 اشتباه قرارهای ملاقات عاشقانه
1. خود را بیخیال نشان دادن
این راهکار معمولاً به یکی از این دو دلیل استفاده میشود. اولین دلیل محافظت از نفستان است. درمورد قرارهای ملاقات عاشقانه، همه آدمها به طریقی از طرد و رد شدن میترسند. وقتی تظاهر میکنید خیلی درگیر نیستید باعث میشود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کناره گیر و بیخیال بیایید و همین او را دلسرد میکند. ایجاد تعادل بین نشان دادن علاقه و حفظ آرامش بهترین راهکار است. یک دلیل دیگر که باعث میشود افراد ملاقات را به بازی بگیرند، به دست آوردن چیزی است که میخواهید، چیزی که اگر مستقیم آن را عنوان کنید به دست نمیآورید. مثلاً، اینکه به یک نفر بگویید عاشقش هستید تا با شما آشنا شود و بعد دیگر به او حتی یک تلفن هم نزنید. این نوع سرکار گذاشتن کاملاً غیرقابل قبول است و موجب یک رابطه سالم نمیشود. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته باشید و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید. 2. حرف زدن زیاد از حد از روابط قبلی بااینکه این قبیل اطلاعات در یک نقطه از رابطه بالاخره ردوبدل میشوند اما نباید در اولین مراحل رابطه با جزئیات کامل درمورد آنها بحث شود. شما میخواهید طرف مقابلتان را بیشتر بشناسید و این برای هر دوی شما یک شانس برای شروع دوباره است. به دنبال کشیدن خاطرات گذشته و وارد کردن آن به رابطه جدیدتان اصلاً کار درستی نیست. اگر خاطراتی از روابط گذشته دارید، بهتر است قبل از انیکه یک رابطه جدید را شروع کنید، نزد مشاور بروید و مشکلتان را حل کنید، حداقل تاحدی که به واکنشها و قضاوتهای شما در رابطه جدید تاثیر منفی نگذارد. 3. خیالپردازی کردن درمورد آینده مردها معمولاً استاد به بازی گرفتن قرار اول هستند اما خانمها درمقابل استاد خیالپردازی کردن هستند. اگر میبینید که هنوز از قرار سومتان نگذشته فرد را در فکرتان برای ازدواج بررسی میکنید، بهتر است به خودتان یادآور شوید که خیلی تند نروید. در 3 تا 6 ماه اول رابطه، شما با اکسیتوسین رابطه را میگذرانید، همان مادهای که در شکلات وجود دارد. این ماده حس شادی و خوشحالی ایجاد میکند که در کنار عاشق شدن میآید. مغز شما را این ماده فرح بخش دزدیده و توانایی شما را برای خوب فکر کردن گرفته است. تازمانیکه نتوانستهاید یک نفر را خوب بشناسید و در موقعیتهای مختلف واکنشها و رفتارهای او را مشاهده کنید، به نفعتان است که تصمیم جدی درمورد او نگیرید. به آن تصوری که از آن فرد در خودتان ساختهاید بسنده نکنید. این باعث میشود انتظارات غیر واقعبینانه در خود شکل بدهید که موجب ناکامی و ناامیدیهای آتی میشود. 4. درگیر شدن به جزئیات این یکی از متداولترین اشتباهات آنهایی است که همیشه نگران هستند. نگرانی میتواند یک عادت عمومی باشد اما اینجا منظور نگرانی درمورد رابطه است: نگرانی از اینکه طرفتان چه گفت، نگرانی از اینکه منظورش چه بود، نگرانی از اینکه شما چه واکنشی به آن داشتید، نگرانی از اینکه اگر رابطه تان خوب پیش نرود، نگرانی از اینکه اگر خوب پیش برود چه، اینکه والدینتان چه واکنشی خواهند داشت و ....اضطراب اعصابتان را خرد خواهد کرد و باعث میشود آنطور که باید جذب طرف مقابل نشوید. سعی کنید اعتماد به نفس داشته و مطمئن باشید که اگر قرار باشد آن رابطه خوب پیش برود، میرود. 5. نادیده گرفتن علامتهای هشدار اگر طرف مقابل جایی که قرار داشتید جاضر نشد این یک علامت هشدار است. اگر اجازه نداد که به خانهاش زنگ بزنید، یک علامت هشدار دیگر است. علامتهای هشدار زیادی وجود دارد که ممکن است وسوسه شوید نادیدهشان بگیرید، مخصوصاً اگر دوست داشته باشید که آن رابطه را پیش ببرید. بااینکه نباید بدون شواهد و مدارک کافی زود با اولین مشکل قضاوت کنید، اما اگر این رفتارها تکرار شود دیگر قابل توجیه نیستند. زود با این مشکلات برخورد کنید و وقتتان را هدر ندهید. 6. استنطاق کردن "دوست داری چند تا بچه داشته باشی" اصلاً جمله خوبی برای شروع نیست. میخواهید علاقهتان را با پرسیدن درمورد چیزهایی که دوست دارد و ندارد نشان دهید اما نباید کسی را برای گرفتن اطلاعات تحت فشار بگذارید. اجازه دهید با جلو رفتن زمان بیشتر درمورد آن فرد اطلاعات کسب کنید. اینجا نیاز به صبر و خویشتن داری است. 7. خودداری از صمیمیت در قدیم خانمها از ترس تعهد زود صمیمی میشدند اما جامعه امروز الزامات و انتظارات زیادتری دارد که باعث میشود تصمیمگیری درمورد اینکه کسی به دردمان میخورد یا نه سخت شود. نمیتوانیم یکجا بند شویم و مدام دنبال فرد بهتر هستیم. ترس از آسیب دیدن، خیانت دیدن یا طرد شدن هم به همان میزان بالا میرود به همین دلیل تا رابطه کمی روی غلطک میافتد سریع صحنه را ترک میکنیم. اگر ترس از تعهد یک مانع است، بهتر است کمی روی عاداتتان کار کنید تا روابطتان. 8. عجله برای شروع کردن، عجله برای تمام کردن در عشق بیپروا هستید؟ آیا برای اینکه فقط بفهمید آب سرد است در عمق دریا شیرجه میزنید؟ پس این اشتباه مال شماست. اینکه خیلی زود خودتان را درگیر کنید یک علامت هشدار بزرگ است. اگر این عادت را دارید، پس باید قدم هایتان را بشمارید و باملاحظهتر رفتار کنید. اگر هم معمولاً عاشق کسانی میشوید که این اخلاق را دارند، این شما هستید که باید سرعت رابطه را کمی کمتر کنید یا اینکه اصلاً آن رابطه را دنبال نکنید. 9. صادق نبودن درمورد نیازها اینکه تظاهر کنید همه چیز عالی است فقط برای مدتی اثر دارد. جرات داشتن یک مهارت خیلی عالی برای آنهایی است که برای یک رابطه بزرگانه آمادهاند. تازمانیکه نتوانید نیازهایتان را مستقیماً مطرح کنید، رابطه بچگانهای را دنبال میکنید. جرات داشتن و رک و راست بودن به این معنی نیست که در رابطه رئیسبازی دربیاورید یا زیادهخواهی کنید. فقط باید بتوانید نیازهایتان را مستقیم و بیخجالت مطرح کنید تا بتوانید رابطه موفقی داشته باشید. 10. ازخود گذشتگی زیاد برای رابطه اگر احساس میکنید که بیشتر از آنچه که برای جلب توجه کسی مایه میگذارید، در این رابطه خرج میکنید، پس باید بدانید که این از خود گذشتگیها بیش از اندازه است. معمولاً آدمها وقتی اعتمادبهنفسشان پایین باشد این رفتار را دارند. باید اینقدر برای خودتان ارزش بگذارید که نیازهای خودتان را هم درست مثل نیازهای طرفمقابل محترم بشمارید. این یعنی داشتن یک رابطه متعادل. یک رابطه موفق همیشه باید دوطرفه باشد و دو طرف به همان اندازه که دریافت میکنند باید مایه بگذارند. اگر فکر میکنید در رابطهای هستید که مزایای زیادی دارد اما نقاط ضعفی هم دارد که باید اصلاح شود، بهتر است به دنبال راههای موثر برای حل این مشکلات و تضادها باشید. مشاوره راه خوبی برای کنترل و هدایت مشکلات روابطتان است