تکنیک های ساده برای پس انداز و کسب امنیت مالی
عاداتتان را تغییر دهید
جمله کلیشه ای که هیچوقت از زبان ها نمی افتد: “قدیم ها چیزها خیلی ارزانتر بود.” بله، تورم روی ارزش پولی که به زحمت درآورده اید بی تاثیر نیست. درست است، قبلاً با هزار تومان خیلی چیزها می شد خرید اما مردم معمولاً فراموش می کنند که ارزش پولشان بستگی به دورانی دارد که در آن زندگی می کنند. درست است که سی سال پیش میتوانستید با هزار تومان کلی چیز بخرید، اما حواستان باشد که آن روزها هم درآمدتان خیلی کمتر از الانتان بود.
مثلاً اگر یک چیز در سال 1960 یک دلار برایتان تمام می شد. امروز باید برای آن حداقل 6 دلار بپردازید. تازه این درمورد دلار است، درمورد پول ایران که وضع خیلی مصیبت بارتر است.
صرفنظر از دورانی که در آن زندگی می کنید، لازم است که با راه های اصلی پس انداز پول آشنا شوید که پدرها و پدربزرگهای شما برای رسیدن به زندگی بهتر از آن استفاده می کردند.
الفبای پس انداز
اکثر والدین معمولاً درمورد اینکه توانسته اند شرایط تحصیلات مناسب را برای فرزندانشان فراهم کنند، به خود می بالند. اما متاسفانه آنها فراموش می کنند تا راه و روش پس انداز کردن پول را هم به فرزندانشان آموزش دهند.
در این مقاله قصد داریم شما را با چند و چون پس انداز و ذخیره ی پول آشنا کنیم.
1- واقعیت را بررسی کنید
قبل از خرید هر چیز گرانقیمت و بزرگ، اطمینان پیدا کنید که این خرید را از روی احساس انجام نمی دهید. مردم عادت دارند که خریدهایی غیر ضروری را فقط از روی هوس انجام دهند و نه در واقع از روی نیاز. توصیه ی ما این است که قبل از هر خرید، خوب موقعیت خود را بررسی کنید و واقع بین باشید.
2- قیمت ها را مقایسه کنید
قبل از هر خرید، ما توصیه میکنیم که همه جا را ببینید. اگر با دیدن یک چیز در یک فروشگاه سریعاً دست به خرید آن بزنید ممکن است سرتان را کلاه بگذارند. سوال کردن از فروشگاه های دیگر و پرس و جوی قیمت چندان زحمتی هم نمی برد.
اگر وقت کافی برای پرس و جوی قیمت ندارید، توصیه می کنیم که همه ی جزئیات را از یک فروشنده سوال کنید و بعد با فروشگاه های دیگر برای چک کردن و مقایسه ی قیمت ها تماس بگیرید. وقتی ارزانترین فروشگاه را پیدا کردید، بعد دست به خرید بزنید.
3- چانه بزنید
بعضی مردم خجالت می کشند یا بیش از این مغرور هستند که بخواهند سر قیمت چیزی با فروشنده چانه بزنند. اما جالب است بدانید که پولدارترین مردم همیشه بیش از سایرین هنگام خرید چانه می زنند. همین دلیل ثروتمند بودن آنها را می رساند. چون آنها ارزش پولی که به زحمت به دست آورده اند را می دانند و هیچوقت آن را الکی دور نمی اندازند.
10 نگرش که مانع پیشرفت در زندگی می شود
1- اگر در کاری شکست بخورید، بازنده هستید
این اتفاق ممکن است در تمام طول دوران تحصیلی و یا دوران شغلی برای ما اتفاق بیفتد. همه انتظار دارند که ما همیشه برنده، برنده، و برنده باشیم. شما باید این عقیده را در ذهن خود پرورش دهید که اگر چیزی را امتحان کردید، و در آن شکست خوردید، باید آنقدر آنرا تکرار کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کرده و پیروز شوید. اگر شما معتقد باشید که اگر در کاری شکست خوردید، آنوقت بازنده هستید پس باید بدانید که با این تفکر تمام مردم دنیا بازنده محسوب می شوند. با یک چنین اعتقادی فقط خودتان را از صحنه پیشرفت دور نگه می دارید. یک ایده نوین را جایگزین این تفکر غلط کنید.
2- اگر اجباری به تغییر نیست چرا تغییر کنیم
منظور من این نیست که به خاطر اصل تغییر و تحول در زندگی خود تغییر ایجاد کنید. بلکه نظر من این است که افراد باید با پیشرفت تکنولوژی خودشان را وفق داده از نوآوری ها بهره بیشتری در کارهای خود ببرند. ما باید تغییر کنیم تا بتوانیم در زندگی به جلو پیش برویم. تا آنجایی که می توانید از افرادی که به سکون تمایل دارند و از تغییر و تحول خوششان نمی آید پرهیز کنید. اگر متوجه تغییری می شوید که می تواند در زندگی شما پیشرفت ایجاد کنید حتماً آن را امتحان کنید.
3- تو به اندازه کافی مهارت نداری که از پس آن بربیایی
هیچ کس در زندگی از همان ابتدا به اندازه کافی در کاری مهارت بالا نداشته و همه بالاخره از یک جایی کار خود را شروع کردند.اگر تصمیم دارید کاری را انجام دهید، پس از همین حالا شروع کنید، به این دلیل که خیلی چیزها را در مورد آن مطلب نمی دانید، به خود استرس ندهید. حتماً نباید مدرک دانشگاهی داشته باشید تا بتوانید از عهده کاری بر بیایید. باید آنقدر تلاش کنید تا به هدف خود برسید. منابع دیگری بجز دانشگاه هم هستند که می توانند اطلاعات مفیدی را در زمینه های مختلف در اختیار شما قرار دهند. فقط باید راه و روش مناسب را پیدا کنید. اگر کارهایتان را به درستی انجام دهید و از راه درست وارد شوید و ارزش های خود را دست کم نگیرید، به راحتی دیگران متوجه توانایی های شما خواهند شد.
4- برای شروع کاری تازه خیلی دیر شده
میانگن عادی سن در اروپا برای آقایون 75 و برای خانم ها 79 است. این ارقام در امریکا و اروپا نسبت تقریباً مشابهی دارند. البته این رقم هر روزه در حال افزایش است و شاید روزی برسد که میانگین سن انسان ها به 100 سال نیز افزایش پیدا کند. این بدان معناست که هیچ وقت برای شروع کار تازه ای دیر نمی شود. شروع یک کار یا معامله تازه، راه مناسبی است که ذهن خود را فعال نگه دارید. همچنین این کار می تواند اشتیاق لازم برای انجام سایر کارها را نیز در اختیار شما قرار دهد. به هر حال هر کسی در یک سنی از دنیا می رود، اگر بخواهید منتظر روز مرگ خود بنشینید، آنوقت به هچ کاری نمی رسید، پس فقط هر کار تازه ای را امتحان کنید، اینطوری از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
5- پذیرش جبر مطلق
این شما هستید که زندگی خود را کنترل می کنید و هیچ کس دیگری نمی تواند این کار را بدون خواست و اراده شما انجام دهد. خداوند در درون شما نهفته است و نیروهای درونی شما را تقویت می کند. زمانی که نماز می خوانید، نه تنها شکر خداوند را به جا می آورید، بلکه خودتان را به یک زندگی بهتر ترغیب می کنید. زمانیکه از او طلب بخشش می کنید، از خودتان بخشش می خواهید. هیچ کس در جهان هستی نمی تواند واکنش های شما را کنترل کند. هیچ گاه اجازه ندهید یک چنین ایده ای به ذهن شما خطور کند. نباید به هیچ چیز و هیچ کس اجازه دهید که کنترل زندگیتان را به عهده بگیرند. برای خودتان زندگی کنید و به دیگران هم کمک کند که این کار را انجام دهند.
6- قدر و لیاقت شما محدود نیست
این حقیقت که شما زنده هستید و زندگی می کنید، باعث می شود که از شما یک انسان منحصر بفرد بسازد. اگر می خواهید در تمام مراحل زندگی از دیگران برتر باشید باید برای آن زحمت بکشید و تلاش کنید. همه افراد دارای استعدادها و توانایی هایی هستند که خودشان هم از آنها خبر ندارند. همه چیز را امتحان کنید تا بالاخره چیزی را که به آن علاقه دارید پیدا کنید. من به شدت اعتقاد به تغییر و تحول دارم. حتماً لازم نیست که در تمام طول عمر خود تنها یک کار را تکرار کنید. شیوه زندگی کردن خود را آنقدر تغییر دهید تا اینکه به راهی برسید که از صمیم قلب آنرا دوست می دارید.
7- جهان اطراف ما تغییر نمی کند
دنیا از شما تشکیل شده. هر فردی که بر روی این کره خاکی زندگی می کند، یک دنیای متفاوت در ذهن خود دارد. تو دنیا را همانند من نمی بینی و من هم دنیا را مانند تو و خیلی از افراد دیگر نمی بینم. بنابراین همه چیز در دنیا به شما بستگی دارد. حالا به من بگویید: برای تغییر دنیای خود قصد دارید چه کاری انجام دهید؟
8- هیچ کس مرا قبول ندارد
من به شما اطمینان دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ کس مهم نیست؛ شما خودتان هستید که باید به خود اعتماد کنید. به محض اینکه به خودتان ایمان پیدا کردید دیگران هم به شما اعتماد پیدا می کنند، اما سعی کنید خودتان را به نظریات دیگران وابسته نکنید.
9- من هیچ وقت نمی توانم خیلی پولدار شوم
من این جمله را بارها و بارها از زبان دیگران شنیده ام. ذهن ما همان قدر پول در می آورد که انتظارش را دارد. اگر من دائماً به خودم بگویم: "هیچ راهی وجود ندارد که من بتوانم میلیونی پول در بیاورم" ذهنم دیگر دنبال راههای نمی گردد که از طریق آن بتوانم میلیون ها تومان پول بدست آورم. اصلاً مهم نیست که افکار شما تا چه حد بلند پروازانه باشد حتی اگر به نتیچه هم نرسید حداقل یک ایده جدید را خلق کرده اید.
10- هیچ کاری در این مورد از دستم بر نمی آید
ناآگاهانه است! شما می توانید جنبه های مختلف زندگی خود را تغییر دهید. برخی از افراد نمی توانند یک چنین نگرشی را در ذهن خود ایجاد کنید و این مسئله واقعاً شرم آور است. زندگی ممکن است دشواری های بسیار زیادی را داشته باشد و تصمیم گیری هم دل و جرات زیادی می خواهد، اما شما توانایی تغییر همه چیز را دارید. بدانید که از زندگی خود چه می خواهید، ببینید چه مراحلی را باید طی کنید و بعد هم همه چیز را تغییر دهید
اقتصاد بدون نفت، رویا یا واقعیت؟!
موضوع اقتصاد بدون نفت که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فرمودهاند، موضوع مهمی است که همواره و پس از انقلاب، دغدغه مردم و مسئولان بوده است تا اتکای بودجه به نفت کاهش پیدا کند. وابستگی به نفت نیز مربوط به دوره اخیر نیست، بلکه از زمانی که نفت استخراج و صادر شد، این وابستگی ایجاد شد. البته در دوره رژیم قبل نیز تعمدی در این وابستگی وجود داشت.
به گزارش «تابناک»، زمانی هم که سمت و سوی اقتصاد به این سمت رفت استقلال از درآمدهای نفتی بسیار سخت است چراکه این فشارها هم برای مردم دشوار بوده و هم کار را برای مسئولان سختتر خواهد کرد. البته مشکلاتی هم پدید خواهد آمد. اما به نظر میرسد تحریمهای موجود، فرصتی را برای مسئولان و مردم پدید آورده تا اقتصاد کشور خیلی متکی به نفت نباشد. نکته اینجاست که درآمدهای مالیاتی موجود در کشور نیز واقعی نیست، یعنی درآمدها نیز نفتی هستند، چراکه غیرمستقیم به نفت و فروش آن بستگی داشتهاند.
در هر صورت با توجه به اینکه «عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد»، الان همین بحث تحریمهای نفتی میتواند مسئولان و ملت ایران را به سمت استقلال از درآمدهای نفتی هدایت کند.
وابستگی به درآمدهای نفتی را باید کاهش دهیم
عضو کمیسیون برنامه و بودجه در این باره گفت: شاید یکی از آسیبهای اقتصاد کشور اتکا به نفت است و از دیرباز این موضوع مورد توجه بوده است. محمد علی عبداللهزاده با بیان این مطلب گفت: تهدیدی که در سال گذشته از بابت تحریمها و محدودیت در صادرات نفت ایران بهوجود آمد، به نوعی موجب شد تا مجبور شویم به سمت برخی کسب درآمدها از راههای دیگر برویم.
وی همچنین یادآور شد: کشورهای بسیاری هستند که نفت ندارند و درآمدهای دیگری را جایگزین کردهاند. این آسیب بزرگی است که همه چشم امید ما به درآمدهای نفتی است. باید هرچقدر که میتوانیم این را کاهش دهیم.
نماینده مردم فردوس، طبس، بشرویه و سرایان تأکید کرد: اگر میخواهیم نفت صادر کنیم باید این کار حساب شده باشد. حتی اگر هم نفت را میفروشیم، بهتر است که اداره کشور منوط به درآمدها نباشد که اگر درآمدهای نفتی محقق نشد در اداره کشور به مشکل بخوریم.
این نماینده مجلس نهم با اشاره به بررسی بودجه سال 92 در صحن علنی مجلس، اظهار داشت: این نکته مهم را باید در لایحه بودجه سال 92 هم که در روزهای جاری در دست بررسی است تا حد امکان در نظر بگیریم تا وابستگی کشور به درآمدهای نفتی کاهش بیابد.
همچنین این نماینده مجلس همچنین درباره مذاکره ایران با آمریکا و فرمایشهای مقام معظم رهبری در این ارتباط نیز گفت: بحث مذاکره با آمریکا از خطوط قرمز نظام است که کسی غیراز مقام معظم رهبری نیز نمیتواند درباره آن تصمیم بگیرد.
محمد علی عبداللهزاده در ادامه تأکید کرد: اما در این ارتباط باید به این مسأله اشاره کنم که تا زمانی که نگاه از بالا به پایین موجود باشد نمیتوان کاری انجام داد. در یک مذاکره نیز تا زمانی که طرف مقابل با تبختر و غرور قصد گفتوگو دارد بیمعناست.
نماینده مردم فردوس، طبس، بشرویه و سرایان یادآور شد: مذاکره در فضایی معنا دارد که احساس کنید شما هم میتوانید نظر خود را اعلام کنید و میتوانید به نقطه تعادل برسید تا منافع هر دو طرف تامین شود. مذاکرهای که در آن امر و دستور باشد، بیمعناست. کسی نمیتواند درباره برنامههای ما برای آینده بهتر کشور مانند استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای برنامهریزی کند. این یک تحمیل است و در مذاکره نمیتواند براساس یک جریان یکسویه گفتوگو کرد.
ماهیت پول و وظایف پول چیست؟
در یک تعریف گفته می شود که پول، بدهی دولت است.
بر اساس معادله پولی(دارایی غیر نقدی+ بدهکاران(ارز) + نقدینگی(داخلی و خارجی)= بدهی+ سرمایه) دولت حداکثرمی تواند به اندازه مجموع دارایی غیر نقدی و ارز، نقدینگی ایجاد کند. این مقدار نقدینگی در اصل بدهی دولت استکه در مقابل آن، دارایی یا ارز داده می شود. از اینرو گفته می شود که پول بدهی دولتها است.(البته باید گفت در این تحقیق این مساله رد شده و ثابت می شود که پول بدهی حساب ملی است نه دولتها)
الف2- پول، وسیله شمارش نقدینگی است.
1- پول برای شمارش مقدار نقدینگی در سطح خرد و کلان به کار می رود. در سطح خرد، افراد به راحتی حساب پول در صندوق و بانک را شمارش کرده و مقدار نقدینگی به دست می آید. در سطح کلان نیز با توجه به شماره سریال پولها، می توان مقدار آنها را به دست آورد.( البته پولهای فرسوده و یا پولهای برگشت خورده به بانک مرکزی و یا پولهایی که از بین رفته و صورت جلسه شده است را باید از آمار نقدینگی کم کرد.)
2- محاسبه مقدار ارز پشتوانه نقدینگی، چگونه انجام می شود؟
ارز همان بدهکاران در ترازنامه و معادله پولی می باشد؛ ارزی پشتوانه نقدینگی استکه اولا قابل وصول شدن باشد؛ بعد اینکه در انتظار تبدیل به دارایی یا خدمات دیگری نباشد. از اینرو ارزهای بی اعتبار و بدون پشتوانه نمی توانند پشتوانه نقدینگی باشند.همچنین بعضی از ارزها در حال تبدیل شدن به سایر داراییها و خدمات هستند؛ اینها نیز نمی توانند به عنوان پشتوانه نقدینگی قرار بگیرند. ارزهایی باید به عنوان پشتوانه نقدینگی محاسبه شوند که یا به عنوان ذخیره ثابت ارزی، در بانک مرکزی نگهداری می شوند. و یا ارزهای ثابت دیگری که در حساب بانکی افراد در حساب بلند مدت آنها نگهداری می شود.(در حساب یک سال به بالا نگهداری می شود.) البته ارزهایی که در حساب اشخاص خارجی قرار دارد؛ اطمینان خیلی کمی داشته و نباید به عنوان پشتوانه نقدینگی محاسبه شوند.(مگر اینکه افراد خارجی، به عنوان افراد وطنی تغییر ملیت بدهند.)
از اینرو فروش ارز توسط دولت به مردم، سرمایه ارزی را کاهش می دهد. مگر اینکه دولت سیاستهایی را در پیش بگیرد که مردم یا ارز خود را به دارایی پشتوانه نقدینگی تبدیل کرده و یا اینکه در حساب بلند مدت نگهداری کنند.
الف3- پول نشان دهنده ارزش نقدینگی است.
یکی از وظایف اصلی پول این استکه نشان دهنده قیمتها و ارزش کالاها باشد.(باید گفت نشان دهنده قیمت کالاها و خدمات است نه تعیین کننده ارزش آنها) از اینرو دولت وظیفه دارد با تعیین قیمتها(به روش استاندارد) ارزش کالاها و خدمات را تعیین کند. در این شرایط پول می تواند نشان دهنده ارزش کالاها و خدمات باشد. در شرایطی که ایجاد پول بر اساس میزان تقاضای آن باشد؛ با افزایش حجم پول نسبت به داراییها، قیمتها به شدت افزایش می یابد؛ در این شرایط ، پول، قیمتها را تعیین می کند.همچنین پول، وظیفه اصلی خودش یعنی نشان دادن ارزش را از دست می دهد.(از اینرو ایجاد پول بر اساس بازار عرضه و تقاضای پول، باعث می شود که پول وظایف خود را انجام نداده و دولتها نیز در حفظ ارزش پول ناتوان باشند.)
الف4- پول اعتبار نقدینگی افراد را حفظ می کند.
یکی از دلایل مهمی که افراد از پول استفاده می کنند این استکه پول می تواند متناسب با کالاها و خدمات، دارای ارزش و اعتبار باشد. به هر دلیلی این اعتبار از دست برود؛ استفاده از پول نیز بی معنی می شود. از اینرو یکی از وظایف اصلی دولتها، حفظ اعتبار پول، متناسب با دارائیهای جامعه است.
زمانیکه قیمت کالاها در بازار عرضه و تقاضا تعیین شود و به هر دلیلی پول زیادی عرضه شود(از طریق چاپ پول یا چاپ پول تقلبی و یا از طریق پولشویی و غیره) در نتیجه تقاضای کالاها افزایش یافته و در نتیجه قیمت آنها نیز بالا می رود. در این شرایط ، افزایش عرضه پول باعث کاهش ارزش پول شده و پول خاصیت اعتباری و حفظ ارزش متناسب با داراییها را از دست می دهد و در نتیجه مردم چندان تمایلی به نگهداری پول ندارند.
با توجه به این مطالب باید گفت؛ ایجاد پول از طریق بازار عرضه و تقاضای پول و تعیین قیمتها کالاها و خدمات در بازار عرضه و تقاضا، باعث می شود که ارزش نقدینگی پول و اعتبار نقدینگی افراد از دست برود.(یعنی پول تمام خاصیت خود را از دست بدهد.)
از اینرو برای جلوگیری از بی اعتباری پول باید پول بر اساس میزان داراییها ایجاد شود و با تعیین قیمتها و ثابت نگه داشتن آنها، اعتبار و ارزش پول نیز ثابت بماند.(افزایش داراییها و افزایش حجم پول و افزایش قیمتها باید با یک سیاست هماهنگ انجام شود که در مطالب بعدی توضیح می دهیم.)
الف 5- دولت بوسیله پول، بخشی از وظایفش را انجام می دهد.
یکی از وظایف بزرگ پول که دولتها به خوبی از آن استفاده نمی کنند؛ ایجاد عدالت اجتماعی است.
دولت و حساب عمومی می توانند از محل حساب ملی (حساب نقدینگی ملی) وام پرداخت کرده
«اقتصاد مقاومتی چیست؟»
امروزه جمهوری اسلامی در حوزههای اقتصادی خود با مسائل یا مفاهیمی مواجه است که به هیچ عنوان تاکنون چه در عرصهی نظر و در کتابهای درسی و چه در عرصهی عمل و تجارب بشری مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. بنابراین خود انقلاب اسلامی مکلّف به نوآوری و ابتکار و نظریهپردازی و الگوسازی در این عرصههای جدید اقتصادی است. هر کشوری که عَلم استکبارستیزی را برپا کند نیازمند چنین الگوهایی است. یکی از این مفاهیم، «اقتصاد مقاومتی» است. اگر تمام دانش انباشته و کتابهای مرسوم اقتصادی دنیا را مطالعه کنید، نظریه یا تجربهای مدون و مکتوب دربارهی اقتصاد مقاومتی نخواهید یافت. در تمام متون و کتابهای اقتصاد، هیچ پیشینهای نظری یا عملی از تحریم بانک مرکزی نخواهید دید و از آنجا که این امر تاکنون سابقه نداشته، چگونگی واکنش به آن هم امری بدیع است. حتی اگر مطالعاتی هم در این باره صورت گرفته باشد، در طبقهبندیهای محرمانه و امنیتی قرار گرفته و امکان دسترسی به آن برای کارشناسان معمولی وجود ندارد. نتیجه اینکه اقتصاددان انقلاب اسلامی نمیتواند از نظریههای متداول برای حل مشکل و مسألهی خود بهره بگیرد. لذاست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی ادارهی جامعه، شکل بدیعی به خود میگیرد که الهامبخش جمیع ملتهای آزاده خواهد بود. مطلبی که در این نوشته درآمدی بر آن خواهم داشت، مسألهی اقتصاد مقاومتی است. ابتدا لازم است که یک تبیین و تعریف علمی از اقتصاد مقاومتی ارائه دهیم. اقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همهی آنها را در کشور به عنوان پروژههایی ملی پیگیری کرد.
اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند کمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند؛ چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کارویژه ایجاد کند؛ یعنی ما در کشورمان به «اقتصاد پریم» نیاز داریم.
این امر البته به معنای نفی نهادهای مرسوم نیست. کما اینکه اکنون ما همزمان از هر دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد ارتش جمهوری اسلامی برای دفاع از انقلاب بهرهمندیم. البته این الگو در مدلهای حکمرانی مرسوم در دنیا و اتفاقاً در کشورهایی که از تجربه و توان حکمرانی بیشتری برخوردار باشند وجود دارد و این کشورها از نظامهای چندلایهی سیاستگزاری و ادارهی امور عمومی برخوردارند. به عنوان مثال میتوانیم از حضور همزمان نهادهای دولتی، سازمانهای مردمنهاد، خیریه و بنگاههای خصوصی در عرصهی بهداشت و سلامت یا حتی در عرصهی دفاعی و امنیتی کشورهای توسعهیافتهی غربی نام ببریم. البته مهمترین مشکل این الگو این است که حسب نیازهای خاص انقلاب اسلامی و در عرصهی اجرا با سؤالات نوینی روبهرو خواهد بود، زیرا مثلاً هیچ تصوری از «بانک مرکزی موازی» در یک کشور و سامانبخشی به عرصهی پولی- مالی کشور در دو لایهی دولتی و عمومی وجود ندارد. اما باز هم منطقاً نمیتوان این الگو را در زمرهی مدلهای ادارهنشدنی و غیرمعقول به حساب آورد.
اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی «مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و «ترمیم» ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانک مرکزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم که کانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی کشور شناسایی کنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملکردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این کار شبیه همان کاری است که «پتروس فداکار» با فروبردن انگشت خود در تَرَک دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید ترکهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری کشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مکان هم امری دور از ذهن نیست. کشورهای توسعهیافته نیز در برهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین کرد؛ بهطوری که امروزه با قیمتهای بالای یکصد دلار نیز دچار شوک نفتی نمیشود. با این توضیحات ما امروز فقط نیازمند عزمی ملی برای اجرای این پروژهی ملی و ارزشی هستیم.
چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی
اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم که ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.
اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساساً اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاهمدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاهمدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم که به نظر میرسد دور از دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
البته همهی این چهار تعریف از اقتصاد مقاومتی به نوعی با هم رابطهی «عموم و خصوص مِنوجه» دارند، منتها برخی کوتاهمدت و برخی بلندمدت هستند و البته ترکیبی از استراتژیهای مطلوب را نیز برایمان به تصویر میکشند